پرسش: دختری 5 ساله دارم که به دلیل مشکلات و تشنجی که همسرم در خانه ایجاد کرده، پرخاشگر و عصبی شده است. در حال حاضر پدرش خانه را ترک کرده و رفته است. چطور می توانم به دخترم کمک کنم؟
پاسخ دکتر میترا حکیمشوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران:
برای حل این مشکل حتما باید به روانپزشک کودک مراجعه کنید زیرا پرسشهای زیادی هست که باید به آنها پاسخ بدهید.
مثلا اینکه چرا پدر خانه را ترک کرده؟ در آن زمان کودک چند سال داشته؟ چه مشکلی باعث این جدایی شده؟ نقش شما در این بین چه بوده؟ آیا دعواها و بحثها در حضور کودک انجام شده؟
و... قطعا در هر دعوایی هر دو طرف مقصرند. شاید شما سهم خود را در این مشکل نادیده میگیرید یا طوری با کودکتان رفتار کردهاید که او را عصبی و پرخاشگر کرده است.
پاسخهای متفاوت به هر یک از این پرسشها راهکارهای متفاوتی دارد. آنچه در اینجا میتوان توصیه کرد، این است که دائم به او نگویید: «پدرت ما را رها کرد و رفت» این جمله به کودک حس ناامنی میدهد.
کودکان حق دارند حس کنند پدر و مادرشان آنها را دوست دارند، حتی اگر بدترین آدمهای دنیا باشند.
باید به کودک القا کنید پدر هر جای دنیا که باشد، حتما همیشه به تو فکر میکند و دوستت دارد چون فرزند او هستی.
ضمن اینکه در کنار گفتن این جملهها و احساس امنیت در کودک، نباید وی را در معرض دعواها، تنشها و مسائل قانونی قرار داد تا شاهد مشکلات، دعواها و برخوردهای بدتان نباشد، دچار تناقض و احساس خطر نشود و اضطراب در او شکل نگیرد.
همه اینها در طولانیمدت مشکلاتی در روحیه و رفتار کودک ایجاد میکند که بعد به سختی قابل درمان خواهد بود.
نکته دیگر، حفظ ارتباط با خانوادههای هر دو طرف است. اگر همسرتان شما را ترک کرده قطعا خواهر، برادر، مادر و پدری دارد. در این صورت کودکتان را نزد آنها ببرید زیرا حتی اگر آنها با شما خوب نباشند، فرزندتان را دوست خواهند داشت و به او محبت خواهند کرد. در این صورت میتوان میزان آسیبها را کم کرد اما همانطور که اشاره شد، برای حل بهتر این مساله حتما باید با مراجعه حضوری از یک روانشناس یا روانپزشک کودک کمک بگیرید.
پرسش: پسر 2 سال و نیمه اى دارم که خیلى باهوش است. با چه روش ها یا کتاب هایى می توانم از هوشش در مسیر مناسب استفاده کنم؟
پاسخ دکتر میترا حکیمشوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران:
وسایل ویژه و خاصی برای افزایش خلاقیت و بهره گیری از هوش کودک لازم نیست.
همین که کودک در محیط غنی و پرباری پرورش یابد، ارتباط عاطفی و مناسبی در آن محیط برقرار باشد، والدین در مورد مسائل قابلفهم با او صحبت کنند، گاهی وارد بازیهایش شوند، استرس برایش ایجاد نکنند و کودک را دائم پای وسایل ارتباط جمعی، رایانه، تبلت، تلفنهمراه و... ننشانند، به رشد هوش و خلاقیت او کمک کردهاند.
ضمن اینکه نباید کودک را وادار به انجام کاری کرد. برخی مادران انتظار دارند مثلا کودک 5 سالهشان یک ساعت بنشیند و کتاب ورق بزند در حالی که تمرکز یک کودک 5 ساله فقط 10 دقیقه است.
توجه کنید که اگر فرزندتان را وادار به انجام کاری کنید، اعتماد بهنفس او را کاهش خواهید داد.
در مورد کودکان باهوش میتوان برخی کارها را زودتر شروع کرد. مثلا میتوان در 5/2سالگی خمیر بازی در اختیارشان قرار داد تا با آن بازی کنند و اشکال مختلف بسازند.
دکتر غزاله زاهد
روانپزشک کودکان و عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکی شهید بهشتی
هیچ فردی در انتخاب خانوادهاش نقش نداشته و محیطی هم که در آن زندگی و رشد پیدا میکنیم، بهطور مطلق روی تربیت ما اثر نمیگذارد. تربیت و رشد ما به خیلی عوامل بستگی دارد که یکی از آنها قدرت و شناخت تواناییهایمان است. ممکن است 2 کودک یا نوجوان در 2 محیط مشابه زندگی کنند؛ مثلا اینکه هر دوی آنها والدینی پرخاشگر داشته باشند اما یکی از آنها از این فرصت برای تواناتر شدن و شناخت بیشتر علایقش استفاده کند و دیگری زیر بار این خشونتها له شود! بنابراین پاسخ آدمها به شرایطی که در آن قرار میگیرند و سازگاریای که با اطرافیان میتوانند پیدا کنند، متفاوت است. اینکه بچههایی که در محیطی پر از خشونت بزرگ شدهاند اعتماد بهنفسشان را از دست میدهند، قانون نیست اما قطعا خاطرات بد دوران کودکی در ذهنشان باقی میماند و همین موضوع ممکن است اختلال استرس پس از سانحه در آنها ایجاد کند و حتی ممکن است به آدمهای پراسترسی تبدیل شوند. به همین دلیل بهتر است در وهله اول و با کمک گرفتن از مشاوران، روش درست رفتار با کودکمان را بیاموزیم و سعی کنیم تواناییهای او را پرورش دهیم چراکه کودکی که در محیطی ناامن و پراضطراب بزرگ میشود، ممکن است بتواند آیندهای روشن برای خود رقم بزند اما اتفاقهای گذشته در ذهن او حک خواهد شد و نمیتواند آنها را فراموش کند. در دنیا آدمهای زیادی وجود دارند که موفق شدهاند اما خاطرات کودکی بدی دارند که همین موضوع گاهی باعث منزوی شدن آنها شده است.
نگاه روانپزشک
دکتر محمدرضا خدایی/ روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی
شخصیت انسان مهمترین ویژگی یک فرد است و معمولا به دو قسمت تقسیم میشود؛ یکی سرشت و ذات انسان است و دیگری منش فرد. ذات و سرشت انسان بیشتر نشات گرفته از وراثت و عوامل ژنتیکی است ولی منش انسان به محیطی که در آن بزرگ شده و همینطور مسائل اجتماعی و فرهنگی برمیگردد. محیط روی تربیت فرد بسیار اثرگذار است. در کودکی پایه شخصیت و تربیت فرد گذاشته میشود. به همین دلیل باید والدین با رفتارهای مناسب و تعالیم خوب آینده کودکشان را تضمین کنند اما کودکانی هستند که در محیطهای سخت و تحت فشارهای زیاد رشد میکنند. برخی از کودکانی که دائم تحت سلطه والدین قرار میگیرند یا از تنبیههای شدید رنج میبرند، نمیتوانند افراد سالمی از نظر روانی باشند و کمکم ممکن است به افرادی منزوی و خجالتی یا حتی پرخاشگر تبدیل شوند اما در این میان افرادی هم هستند که نقاط ضعفشان را به نقاط مثبت تبدیل و راه خود را پیدا کردهاند. این افراد خود را با شرایط وفق میدهند و اجازه نمیدهند ناملایمات زندگی آنها را از پای دربیاورد و اگرچه خاطرات دوران سخت کودکی در ذهنشان باقی میماند، سعی میکنند آنها را در گوشهای از ذهنشان نگه دارند و در واقع بایگانی کنند. اینگونه کودکان معمولا آدمهای پختهتر و باتجربهتری هستند و میدانند که چگونه زندگیشان را مدیریت کنند و با امید زندگی میکنند. با این همه به والدینی که با کودکانشان رفتارهای ناملایمی دارند و آنها را به شدت تنبیه میکنند، توصیه میکنم که از این رفتار دست بردارند چراکه با این رفتار ممکن است آینده فرزندشان را تباه کنند.
محبوبه ریاستی
مسئولیتپذیری مهارتی است که باید آن را به کودکان آموخت تا در آینده در ورطه زندگی اجتماعی دچار مشکل نشوند. اما نباید از آن سوی بام نیز بیفتیم. گاهی بعضی والدین آنقدر به کودکشان مسئولیت میدهند و آنقدر سختگیری میکنند که کودک را خسته و از دنیای کودکی جدا میکنند. در «فرزندپروری» این هفته با دکتر میترا حکیمشوشتری، فوقتخصص روانپزشکی کودکان و نوجوانان در اینباره گفتوگو کردهایم.
هرچه حضور پدران در خانوادهها کمرنگتر شود، فرزندان از آنها فاصله بیشتری میگیرند
وقتی تو نیستی، نه هستها چونانکه بایدند، نه بایدها*
دکتر میترا حکیمشوشتری
فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکی ایران
این روزها شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه به گونهای شده که شاید بسیاری از پدرها مجبور باشند چند شیفت کار کنند و بیشتر ساعتهای روز را بیرون از منزل سپری میکنند. گاهی مشغله برخی از پدرها آنقدر زیاد است که صبح زود، زمانی که بچهها خواب هستند، از منزل بیرون میروند و وقتی آنها خوابند برمیگردند. با این همه مشغله، حتی اگر بچهها هنگام حضور پدر در خانه بیدار باشند، خستگی مفرط پدر مانع برقراری ارتباط موثر او با فرزندان میشود، در حالی که اعضای خانواده برای دوام و استحکام روابطشان حتما باید ساعتهایی از روز را با یکدیگر بگذرانند. با این اوصاف، نقش چنین پدرهایی در خانه کمرنگ است و این مشکل در تمام ابعاد زندگی خانوادگی بهخصوص روابط عاطفی تاثیر میگذارد.
پدران پرمشغله و حضور کمرنگ در خانواده
پرسشی از دکتر ربابه نوری روانشناس: چگونه نظارت موثری بر رفتار فرزندانمان داشته باشیم
دکتر هانیه زائر رضایی
همه ما بهعنوان والدین مسئول، از اهمیت نظارت بر فرزندان خود مطلع هستیم و هرکدام به نحوی سعی در حفاظت از کودکان و نوجوانانمان در برابر خطرهایی که آنها را تهدید میکند، داریم اما متاسفانه بسیاری از ما حد و حدود نظارت و نحوه نظارت موثر را نمیدانیم. نتیجه اشتباههای ظریفی که در نحوه نظارتمان مرتکب میشویم، زمانی توجهمان را به خود جلب میکند که دیگر فرصتهای طلایی را از دست دادهایم و کودک همینطور که به سنین نوجوانی که اتفاقا سنین پرخطرتری میتواند باشد، نزدیکتر میشود، نافرمانتر و لجبازتر میشود و کار بهجایی میرسد که دیگر حرفمان را نمیخواند. برای اینکه در این دام گرفتار نشویم، باید مهارت نظارت بر فرزندانمان را بیاموزیم. با خانم دکتر ربابه نوری، استادیار روانشناسی دانشگاه خوارزمی در این باره گفتوگو کردهایم.