پرسش: پسر 2 سال و نیمه اى دارم که خیلى باهوش است. با چه روش ها یا کتاب هایى می توانم از هوشش در مسیر مناسب استفاده کنم؟
پاسخ دکتر میترا حکیمشوشتری، فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران:
وسایل ویژه و خاصی برای افزایش خلاقیت و بهره گیری از هوش کودک لازم نیست.
همین که کودک در محیط غنی و پرباری پرورش یابد، ارتباط عاطفی و مناسبی در آن محیط برقرار باشد، والدین در مورد مسائل قابلفهم با او صحبت کنند، گاهی وارد بازیهایش شوند، استرس برایش ایجاد نکنند و کودک را دائم پای وسایل ارتباط جمعی، رایانه، تبلت، تلفنهمراه و... ننشانند، به رشد هوش و خلاقیت او کمک کردهاند.
ضمن اینکه نباید کودک را وادار به انجام کاری کرد. برخی مادران انتظار دارند مثلا کودک 5 سالهشان یک ساعت بنشیند و کتاب ورق بزند در حالی که تمرکز یک کودک 5 ساله فقط 10 دقیقه است.
توجه کنید که اگر فرزندتان را وادار به انجام کاری کنید، اعتماد بهنفس او را کاهش خواهید داد.
در مورد کودکان باهوش میتوان برخی کارها را زودتر شروع کرد. مثلا میتوان در 5/2سالگی خمیر بازی در اختیارشان قرار داد تا با آن بازی کنند و اشکال مختلف بسازند.
دینوسلامت/ حجتالاسلامابراهیم اخوی/روانشناس بالینی حوزه علمیه قم
مردی از بازار طوطی خرید. فروشنده گفت این طوطی سخنگو است و کلمات زیادی را میتواند بر زبان آورد. به همین دلیل قیمتی بیشتر از سایر طوطیان دارد. مرد طوطی را با شوق تمام خرید و به خانه آورد تا همدمی برای او شود. مدتی گذشت ولی طوطی حتی یک کلمه هم حرف نزد. مرد شاکی شد و نزد فروشنده رفت. فروشنده پیشنهاد کرد وسایل سرگرمی برای طوطی فراهم کنند تا نشاطش افزایش یابد و صحبت کند ولی این کار هم بیفایده بود. فروشنده گفت: «تنهاست؛ آینهای مقابلش بگذار تا با دیدن خود از تنهایی درآید.» خریدار چنین کرد ولی دریغ از یک کلمه حرف! چند روز گذشت و طوطی جان سپرد. آخرین کلمهای که بر زبان جاری کرد این بود: «غذا؛ فروشنده به شما نگفت که طوطی غذا میخواهد!»
این حکایت شاید افسانه تصور شود ولی تمثیلی است از زندگی روزمره ما! این روزها افراد زیادی در گروههای مجازی افکارشان را به اشتراک میگذارند و کارشناسانی شدهاند که ساعتها برای کشف ریشه اختلافات خانوادگی و افزایش آن وقت میگذارند؛ غافل از آنکه همین زمانی که به ارتباط وایبری و مانند آن سپری میکنند، جیره روانی همسرشان است که او را از آن محروم کردهاند! در دنیای همسری با هم غذا خوردن و با هم به خواب رفتن از عناصر اصلی ایجاد صمیمیت است؛ حال آنکه دنیای مجازی این دو فرصت طلایی را از همسران گرفته است. نکند روزگاری ریشه همه افسردگیها و دلمردگیها را در خارج از مشکلات شخصی خود جستجو کنیم و همه سرگرمیها و آینههای مجازی را فراهم آوریم ولی از غذای ناب صمیمیت بازمانیم! هوو سازی اگر روزگاری در شوخیهای مردانه بروز پیدا میکرد، اکنون در اختصاص زمان فراوان به دنیای مجازی ترجمه شده و جان همسران را به فرسایشی خاموش کشانده است. مراقب باشیم؛ شاید شکلاتهای فرنگی سمی باشند!
دومین کتاب مجموعه «سبک زندگی در عصر رسانه» با عنوان «مدیریت اینترنت و شبکههای اجتماعی در خانواده» را فاطمه قدیانی، کارشناس ارشد مدیریت رسانه نگاشته است. کتاب حاضر در 5 فصل سامان یافته است: «درباره اینترنت چه میدانیم؟»، «طرح جدید خانواده نسل اینترنت»، «دانش قدرت است»، «خطرات اینترنت و شبکههای اجتماعی کدام است؟» و «مقرراتگذاری و نحوه برخورد پدر و مادرها ». در فصل نخست کتاب به تفکرات قالبی درباره اینترنت و ویژگیهای نسل اینترنت اشاره شده است. مولف در فصل دوم به تفصیل درباره مدلهای والدینگری در عصر اینترنت پرداخته و نهایتا درباره شیوههای سهگانه مواجهه والدین با فرزندان توضیحاتی ارائه کرده است. نویسنده در فصل سوم کتاب به آثار مثبت استفاده از اینترنت و مدلهای مختلف یادگیری در 2 مقطع سنی کودکان زیر 7 سال و کودکان بالای 7 سال از این رسانه اشاره کرده است. نویسنده با بیان اینکه لوب پیشانی که هادی فکر و انگیزه است، در مغز نوجوان هنوز بهطور کامل رشد نکرده است و استفاده امن و درست از اینترنت میتواند مزیت آزمایش ایدههای مختلف را در این زمان به نوجوان بدهد! به فرصتهای مختلفی که اینترنت و شبکههای اجتماعی در اختیار فرزندان قرار میدهند، اشاره میکند. در فصل چهارم نیز نویسنده به انواع خطرات اینترنتی مثل پورنوگرافی، قلدری مجازی، اعتیاد اینترنتی و بازیهای آن و چگونگی آموزش فرزندان برای دوری از این خطرات پرداخته است. آیا میدانستید که قلدری مجازی نیز منجر به پیامدهایی مانند افسردگی، یبوست و درد معده و ... میشود؟ در این فصل به تفصیل به ارائه راهکار در صورت مواجهه با این خطرات پرداخته شده است. در فصل پنجم کتاب نیز راهکارهای عملی تفکیک سنی کودک و نوجوان برای گذاشتن مقررات استفاده از اینترنت در دورههای مختلف سنی مانند کودکی اول، کودکی دوم و دوره نوجوانی ارائه شده است. فاطمه قدیانی پیش از این تالیف کتاب «آموزش سواد رسانهای به فرزندان» را که در سال 91 منتشر شده است، در کارنامه کاری خود دارد. «مدیریت اینترنت و شبکههای اجتماعی در خانواده» دومین کتاب وی، با شمارگان 3 هزار نسخه در 102 صفحه به بهای 10 هزار تومان از سوی انتشارات یادآفرین منتشر شده است.
متاسفانه ادب و اخلاق حتی در بین اقشار فرهیختهای مانند روزنامهنگاران که دستکم باید الگوی اخلاق نوشتاری در جامعه باشند هم افول کرده است
دکتر سعید معدنی
جامعهشناس، مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
این روزها 3 برنامه پرمخاطب «پایتخت»، «ماه عسل» و «خندوانه» از شبکههای اول و سوم سیما و شبکه نسیم در حال پخش هستند که رویکردها و انتقادهای بسیار متفاوتی درباره آنها مطرح است، انتقادهایی که در بیشتر موارد، مرزهای ادب را در فضای مجازی از بین میبرند و به فحاشی و بدزبانی نسبت به برنامهسازان و مجریان این برنامهها تبدیل میشوند. نقدهای شدید و غیرمحترمانهتری که در این میان مطرح شدهاند، نسبت به برنامه ماه عسل و شخص احسان علیخانی بودهاند. اگر بخواهیم این نقادیهای خارج از ادب و فحاشیهای غیراخلاقی را ریشهیابی کنیم، باید به این واقعیت تلخ برسیم که متاسفانه، روحی از نخبهکشی در کشور و جامعه ما وجود دارد. بهعبارت سادهتر، در بسیاری از موارد، اگر فردی در زمان کوتاهی به شهرت، ثروت و پایگاه اجتماعی خوبی برسد، حجم بالایی از تحقیر، توهین و تخریب به سوی او روانه میشود. چرا؟ چون شرایط رسیدن به این موقعیت برای تمام افراد جامعه وجود نداشته است و افرادی که دست به توهین و تحقیر میزنند، با خودشان میگویند چرا فلانی به چنین جایگاهی برسد و من نرسم؟! از طرف دیگر، موجی از حسادتهای ریز و درشت هم بین مردم ما وجود دارد و همین حسادتها باعث میشوند بسیاری از ما نخواهیم یا نتوانیم رشد و پیشرفت اطرافیان یا یکی از اعضای جامعه را ببینیم و او را تحقیر نکنیم یا انگ دزدی، خلافکاری، رانتخواری و... به او نزنیم.
بیشتر کسانی که اینقدر سطحی و بیادبانه دست به نقد برنامههایی مانند ماه عسل یا پایتخت میزنند، کل داستان را نمیبینند. یعنی تنها یکی- دو قسمت پراکنده از این برنامهها را دیده و سپس دست به نقد کردن زدهاند. این در حالی است که کسی میتواند نقد منصفانهای درباره یک برنامه داشته باشد که حداقل 70 درصد از آن برنامه را دیده باشد. ممکن است بسیاری از این افرادی که نقدهای تند و زنندهای به احسان علیخانی یا محسن تنابنده کردهاند، اصلا یک برنامه کامل از آنها را هم ندیده باشند و براساس معیارهای شخصی، نه بر اساس اصول نقد، انتقادهای تند خود را بیان کرده باشند. متاسفانه باید این واقعیت امروز جامعه را هم بپذیریم که ادب و اخلاق، حتی بین اقشار فرهیختهای مانند روزنامهنگاران که باید الگوی اخلاق نوشتاری و رفتاری در جامعه باشند هم افول فراوانی کرده است. وقتی روزنامهنگار ما تیتر میزند: «والیبال روسیه سرویس شد»، وقتی خانمهای دانشجوی دندانپزشکی ما در جریان توافقات هستهای، پلاکارد به دست میگیرند و روی آن مینویسند که: «ما دانشجویان دندانپزشکی، دهان فلانی را سرویس میکنیم»، دیگر چه توقعی میتوان از رعایت اخلاق و ادب میان مردم عادی جامعه داشت؟ اقشاری از جامعه مانند روزنامهنگاران یا دندانپزشکان، جزو فرهیختگان و نخبگان مملکت محسوب میشوند و زمانی که ما با این درجه از افول اخلاق و ادبیات میان این اقشار مواجه میشویم، بهطور حتم باید منتظر تنزل اخلاق و ادب میان افراد عادی جامعه هم باشیم. زمانی که ادبیات و اخلاق افراد تحصیلکرده جامعه مانند ادبیات کلامی افراد لمپن میشود، نباید توقع داشت که کسانی با سطح سواد یا جایگاه اجتماعی پایینتر، از فحاشی و ادبیات پست برای بیان نظرهای خود استفاده نکنند.
روانشناسی توهین به چهرهها
دکتر حامد محمدیکنگرانی
روانپزشک، عضو کمیتههای رواندرمانی و رسانه انجمن روانپزشکان ایران
این که چرا در شبکههای اجتماعی، نقد و اظهار نظر درباره برنامه ماهعسل و سریال پایتخت و آدمهای محوری آنها (احسان علیخانی و محسن تنابنده) از انتقاد و نقادی گذشته و به توهین و هتاکی رسیده، سوال مهمی است که نباید به ریشههای آن بیاعتنا بود. متاسفانه در این میان، گاهی شاهدیم که رسانههای گروهی هم به جای جریانسازی مثبت و اصلاح رویههای غلط، همان رویههای ناسالم موجود در شبکههای اجتماعی را در پیش میگیرند. آنچه در ادامه خواهم گفت، عمدتا پاسخی به این پرسش است که چرا در شبکههای اجتماعی، فحاشی جای نقادی را گرفته است؟
قصه از کجا شروع شد؟
داستان توهینهای علنی مردم از روز قرعهکشی جام جهانی که به علت پوشش نامناسب خانم مجری، صدا و سیما موفق به پخش آن شد، اوج گرفت و خود را خیلی بارز نشان داد و بعد از آن هم گروهی از مردم در صفحههای اجتماعی به مسی اهانت کردند.
حالا هم که شاهد موجی از توهینها و هتاکیها به برنامه ماه عسل و احسان علیخانی و سریال پایتخت و محسن تنابنده هستیم. برخی علت این اهانتها را ضعف برنامه امسال نمیدانند و معتقدند قبل از شروع آن هم جوکها و مطالب نه چندان مودبانه در برنامه اینترنتی موبایلی و شبکههای اجتماعی وجود داشته اما من این نظر را چندان قبول ندارم چون سالهاست احسان علیخانی در ماه رمضان برنامه دارد و مردم او را میشناسند. فقط چند سال قبل واتسآپ، وایبر، لاین، تلگرام و... نبود و حالا که تکنولوژی پیشرفت کرده، بیان این مطالب همهگیرتر شده و افراد بیشتری نظر میدهند یا جوکهای مرتبط با ماه عسل را میخوانند.
علاوه بر این، روز به روز افراد بیشتری از اینترنت استفاده میکنند و هر کسی با هر سطح شناخت، تحصیلات و درک، اعتبار و آبرو و مسائل اخلاقی و انسانی به شبکههای اجتماعی و فضای مجازی دسترسی پیدا کرده و میتواند خشم خود را نسبت به دیگران به وسیله آن بروز دهد؛ درست مصداق «تیغ در دست زنگی مست» است.
این روزها مردم از روستاهای دورافتاده گرفته تا شهرهای بزرگ، با هزینههای پایین به راحتی حتی با یک سیمکارت، میتوانند به اینترنت دسترسی داشته باشند و هر چه میخواهند، منتشر کنند.
هرچه حضور پدران در خانوادهها کمرنگتر شود، فرزندان از آنها فاصله بیشتری میگیرند
وقتی تو نیستی، نه هستها چونانکه بایدند، نه بایدها*
دکتر میترا حکیمشوشتری
فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان و عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکی ایران
این روزها شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه به گونهای شده که شاید بسیاری از پدرها مجبور باشند چند شیفت کار کنند و بیشتر ساعتهای روز را بیرون از منزل سپری میکنند. گاهی مشغله برخی از پدرها آنقدر زیاد است که صبح زود، زمانی که بچهها خواب هستند، از منزل بیرون میروند و وقتی آنها خوابند برمیگردند. با این همه مشغله، حتی اگر بچهها هنگام حضور پدر در خانه بیدار باشند، خستگی مفرط پدر مانع برقراری ارتباط موثر او با فرزندان میشود، در حالی که اعضای خانواده برای دوام و استحکام روابطشان حتما باید ساعتهایی از روز را با یکدیگر بگذرانند. با این اوصاف، نقش چنین پدرهایی در خانه کمرنگ است و این مشکل در تمام ابعاد زندگی خانوادگی بهخصوص روابط عاطفی تاثیر میگذارد.
پدران پرمشغله و حضور کمرنگ در خانواده
بالاخره تبلیغ کالاهای آسیبرسان در رسانه ملی ممنوع هست یا نیست؟
مهدیه آقازمانی
چند سالی است که بهنظر میرسد کفگیر رسانه ملی به تهدیگ خورده و با کمبود بودجه شدیدی مواجه شده؛ بهگونهای که مجبور است برای هر برنامه تلویزیونی اسپانسر داشته باشد. این اتفاق باعث شده پای تبلیغات به میان برنامههای خانوادگی و حتی برنامههای کودک و نوجوان نیز باز شود و حجم زیادی از زمان این برنامهها صرف معرفی کالاهای مختلف میشد. هرچند با اعتراضهای فراوانی که به تبلیغات متعدد در برنامههای کودک شد، رسانه ملی تصمیم به حذف آن از برنامه کودک گرفت ولی هنوز هم در سایر برنامهها سایه تبلیغات پررنگتر از قبل است. طبق قانون، تبلیغ کالاهای آسیبرسان به سلامت مانند چیپس و پفک هم ممنوع است ولی گویا این قانون هنوز به گوش رسانه ملی نرسیده و هنوز شاهد تبلیغ این محصولات هستیم. بارها مسئولان وزارت بهداشت نسبت به پخش تبلیغات تلویزیونی که باعث افزایش مصرف کالاهای آسیبرسان به سلامت میشود واکنش نشان دادند ولی آب از آب تکان نخورده. نمونه بارزی که کجسلیقگی تبلیغاتی در آن به وضوح دیده میشود، تبلیغ یک برند غذایی در مسابقههای ملی والیبال است. «موضوع ویژه» این هفته در گفتوگو با کارشناسان و مسوولان به این سوژه پرداخته است که قانون منع تبلیغ کالاهای آسیبرسان بالاخره قرار است اجرا شود یا نه؟
چند ساعت از تمام عمرمان را خوابیم؟ چند ساعت بیدار؟ چند ساعت مشغول؟ چند ساعت بیکار؟
پای این صفحه نشین و گذر عمر ببین!
دکتر علی ملائکه
این اینفوگراف، میانگین ساعتهایی را که یک انسان عادی در سال برای انجام فعالیتهای متفاوت میگذراند، نشان میدهد. با دیدن این اینفوگراف شاید تعجب کنید چه ساعتهای طولانی را صرف فعالیتهایی کاملا معمولی میکنید. برای مثال، بسیاری از ما 541 ساعت در طول یک سال را پشت میز غذا میگذرانیم یا حدود 5/1 ساعت از وقتمان در هفته در توالت میگذرد! یک نکته جالب توجه در این اینفوگراف زمان طولانیای است که در حالت نشسته میگذرانیم؛ بهطور متوسط 20/2 ساعت در روز و 851 ساعت در سال را روی کاناپه یا در حال تماشای تلویزیون بهطور نشسته میگذرانیم. با وجود پژوهشهایی که نشستن بیش از حد را با بیماریهای متفاوت و کوتاهی طول عمر مربوط میکند، بهتر است میزان ایستادنمان و راه رفتن و فعالیتهای جسمیمان را افزایش دهیم... و بالاخره اینکه این اینفوگراف، وابستگی روزافزون ما را به وسایل الکترونیکی مانند تلفنهای همراه آشکار میکند و خبر میدهد که حدود 8/22 روز در سال را به صحبت کردن یا فرستادن پیامک با تلفنهای همراه میگذرانیم. پس خودتان پای این تصاویر بنشینید و گذر عمر ببینید!