فرید حداد عادل را خیلیها میشناسند. پسر دکتر حداد عادل که حتی اگر به خاطر مشاغل رسانهای و مدیریت مدرسه فرهنگ نباشد، به خاطر نام خانوادگیاش باید آدم مشهوری محسوب شود. در ماههای اخیر درباره فرید خبر جالبی در فضای مجازی دست به دست شد؛ یک نفر که خود را شاگرد سابق فرید مینامید، آمده بود و از یک توصیه عجیب از طرف آقا معلم نوشته بود: «فرید مدام به شاگردانش میگوید که شستن دستها قبل از غذا خوردن الزامی نیست و بهتر است دستهایتان را زیاد نشویید.
توضیحش هم این است که دستهای کثیف باکتریهایی دارد که برای بدن لازم است!» این نقل قول از فرید حداد مدتها دست به دست میشد و خیلیها هم درباره این حرف نظر دادند و چهبسا اهانتهایی هم به پسر آقای حداد شد، بدون اینکه معلوم باشد واقعیت ماجرا چیست. مدتی پیش در صحبتی که با فرید حداد داشتیم، یادم افتاد که صحت این قضیه را از او بپرسم. همانطور که میشد انتظار داشت، ماجرا را با خنده از بیخ تکذیب کرد.
حرفش هم این بود که چطور میشود چنین حرف مسخره و بیمنطقی زد؟ بعد هم میگفت اصلا کسی را که موضوع را مطرح کرده، نمیشناسد. کاملا قابلفهم بود. آدم ناشناسی به دلایل نامشخصی حرفی را به یک چهره شناختهشده چسبانده بود و حرف برای عدهای کاملا جا افتاده است. این تکذیب هم جایی منتشر نشده و شاید اساسا موضوعیتش هم آنچه نباشد که بشود جارش زد و تیتری از آن درآورد، اما برای خودش داستانی است.
آن روز حرفمان با فرید تمام شد و یادم رفت نظرم را درباره همهگیر شدن و انتشار این خبر به خودش بگویم؛ چیزی که حالا میخواهم اینجا بنویسم. راستش آن حرف را از قول فرید خیلیها باور کردند. شاید یکی از دلایلش این است که این روزها چنین حرفهای عجیبی را کم نمیشنویم. اظهارات غیرعلمی یا غیرمنطقی که از زبان آدمهای موجه به زبان میآیند و همین موضوع مشکل درست میکند.
پذیرش این حرفها یک بدبختی است و نپذیرفتنش صد بدبختی. میخواستم به فرید حداد بگویم مشکل از طرف تو نیست، اما باید قبول کنی جایی قرار گرفتهای که هر روز از دور و برت چنین مسائل خندهداری شنیده میشود و خیلی از عوام هم باور میکنند و البته عدهای هم مجبورند با ماجرا محاجه کنند. مصیبت ماجرا هم این است که خیلیها اعتمادشان به چهرههای موجه کمرنگ شده و میتوانند توقع هر حرفی را داشته باشند.
این اتفاق را متاسفانه در مورد برنامهای مثل اکسیر هم میتوانیم شاهد باشیم؛ برنامه پر سر و صدا و پرخرج تلویزیون با دلایل کاملا محکمی استارت خورد. ما پیش از این یک برنامه جذاب و مخاطبمحور در حوزه بهداشت و سلامت در تلویزیون نداشتهایم. برنامهای که در ساعت مناسب با آیتمهای مناسب نظر بینندگان میلیونی را به خود جذب کند. شاید در سالهای دور چنین اتفاقی با برنامه «محله بهداشت» افتاده بود.
برنامهای با کارگردانی حرفهای (در دوره خودش) و بازیگرانی که بعدها هر کدام ستاره شدند. برنامه البته گرتهبرداری از مدلهای موفق خارجی بود، اما در دورهای که تلویزیون شبکههای محدود و بینندگان فراوانی داشت، توانست به شدت تاثیرگذار باشد و مخاطب به دست آورد.
پروژه اکسیر هم چند دهه بعد با همین تعاریف روی میز آمد. دوباره تقلیدی از برنامهای خارجی بود و هر هزینهای برایش میشد و درها یکییکی برایش باز شده بود. فرزاد حسنی، مجری ممنوعالتصویر و لابد جنجالی را آوردند تا به قول معروف برنامه را بترکاند، با چند تیم نویسندگی، بودجه بسیار هنگفت و با مشاورانی که گفته شد از هالیوود آمدهاند و ساخت برنامههایی بینالمللی را در سابقه خود دارند.
همه چیز مهیا بود تا اکسیر مثل بمب صدا کند. قرار بود برنامه سرگرمکننده و در عین حال آموزنده باشد و جای خالی بسیاری از برنامههای لازم برای بهداشت و سلامت را پر کند. کات. امروز آنچه از اکسیر در اذهان مانده، گاف فرزاد حسنی است.
شلوغیهایی که به وجود آمد و تلاش فراوان برای رفع و رجوع کردن ماجرا. حوادثی که حتی گفته شد در تغییر رئیس سازمان صدا و سیما یا حداقل در تسریع آن بیتاثیر نبوده، اما چرا از همه دیگر قسمتهای اکسیر چیزی به چشم نیامد و برنامه همان چیزی نشد که باید؟ یک دلیل آن در کنار دیگر دلایل، قطعا اعتمادی است که کم شده است.
اتکایی که دیگر به رسانه بزرگ وجود ندارد. این موضوعی است همه انتظار دارند آقای علیعسگری، رئیس جدید سازمان، متوجه باشد و شرایط را تغییر دهد. مردم برای تاثیر گرفتن و برای عمل کردن به خوراکی که رسانه به آنها میدهد، پیش از هر چیز باید اعتماد کنند. همان بیاعتمادیای که باعث میشود حرفی نادرست به فرید حداد نسبت داده شود و بپیچد، اکسیر و همه دم و دستگاهش را هم ناکار میکند.
سیامک رحمانی
سردبیر هفتهنامه زندگیمثبت