1) ریشههایتان را جستجو کنید: شما و کودکانتان در بررسی گذشته مشترکتان میتوانید ارزشهای مربوط به زمانها و مکانهای قبلی خانوادگیتان را یادآوری کنید و حسی از تاریخ و ارزشهای خانواده گستردهتان به دست آورید.
2) مشارکت خود را در رشد و توسعه اجتماع اطراف خود افزایش دهید: اگر از پیش در یک گروه اجتماعی فعال هستید، ممکن است بخواهید نقش بزرگتری برعهده بگیرید، در درجه اول برای خودتان و در درجه بعدی بهعنوان یک سرمشق برای کودکانتان. اگر به یک گروه اجتماعی نپیوستهاید، به تحقیق در ناحیه سکونتتان بپردازید تا چنین گروههایی را پیدا کنید.
3) احساسات خود را هنگام تولد نوزاد یا به فرزندی پذیرفتن یک کودک، به او یادآوری کنید: سعی کنید به این لحظه در ذهنتان بازگردید و امیدها و رویاهایی را که در آن زمان داشتید به یاد بیاورید. این کار ممکن است شروع جستجوی شما برای احساسات مشابه یا مربوط به آن در زندگی روزمرهتان باشد.
4) زمانهایی را به نشستن کنار کودکان خود در سکوت اختصاص دهید: چند دقیقهای را به تنهایی یا همراه آنها به تامل در نفستان بپردازید. به نقشتان بهعنوان پدر یا مادر، به زندگیتان بهعنوان یک فرد و به جایگاهتان در طرح بزرگتر اهداف فکر کنید. زمانی را به بحث کردن درباره این افکار با کودکانتان اختصاص دهید و به نظرات آنها درباره معنای معنویت گوش فرا دهید.
5) با کودکان خود به پیادهروی در طبیعت بروید: طبیعت همیشه یک عامل الهامبخش و راهنمای معنوی بوده است. پیادهروی به شما آرامش میبخشد و به شما امکان میدهد به شگفتیهای جهان اطرافتان بیندیشید.
6) کتابهایی که ایدههای معنوی را بیان میکنند همراه کودکانتان بخوانید و نظرتان را درباره آنچه میخوانید، با یکدیگر در میان بگذارید: این جستجوی معنوی را میتوانید به تنهایی یا بهعنوان بخشی از یک گروه بزرگتر- یک اجتماع مذهبی، یک گروه دوستان یا خانواده خودتان- انجام دهید. پا گذاشتن در مسیر این سفر روحانی ممکن است هم به شما و هم به خانواده شما کمک کند زندگی سالمتری چه از لحاظ عاطفی و چه از لحاظ جسمی داشته باشید.
بررسیهای پزشکی اخیر بیانگر آن است که افراد واجد سلامت معنوی، رفتار خودتخریبگرانه کمتری (مانند خودکشی، سیگار کشیدن و مصرف مواد مخدر) از خود بروز میدهند، استرس کمتری دارند و رضایت کلیشان از زندگی بیشتر است. اغلب پژوهشهایی که معنویت را با سلامت جسمی ارتباط دادهاند، روی افراد سالمند انجام شدهاند اما این دادهها بارقهای از پیوند احتمالی زندگی همراه با معنویت و سلامت افراد در همه سنین هستند.
با وجودی که نشان داده شده معنویت افسردگی را کاهش میدهد، فشار خون را بهبود میبخشد و دستگاه ایمنی را تقویت میکند، اما همچنان باید در نظر داشته باشید که عقاید مذهبی نباید مانع از مراقبتهای پزشکی، به ویژه برای کودکان، شود. ادامه مطلب...
موجودات نیازمندی مانند انسانها همواره درحال استفاده از مراکز عاطفی مغزشان هستند. ما انسانها هرازگاهی برای صلح و ثبات دعا میکنیم، برای رسیدن به آرامش سرگرم مراقبه میشویم و گاهی حتی برای مالاندوزی به مناجات رو میآوریم؛ در جستجوی معجزه تا دیر راهبان کوههای پیرنه در فرانسه سفر میکنیم، برای اثبات اخلاص خود به مکه میرویم، حتی گاهی قارچ توهمزا میخوریم تا افقهای ماورا را ببینیم و به کلیسا، صومعه یا مسجد میرویم تا به آرامشی ملکوتی برسیم، اما غالبا برای هیچ چیز به اندازه سلامت دعا، نیایش و مراقبه نمیکنیم. سلامت را با هیچ چیز دیگری نمیتوان سنجید. اگر مرده باشیم، آرامش بیمعناست. پس به خودمان میقبولانیم تا وقتی پزشکی ما پابرجا و پزشکانمان هوشیار هستند، میتوان به اثربخشی دعاهایمان امید داشت. ادامه مطلب...
معنویت یکی از نیازهای روانی ما انسانهاست و زمانی بیش از پیش احساس میشود که در کوران زندگی روزمره و تنشهای آن برای رسیدن به آرامش دستوپا میزنیم و به هر جایی و هر کسی مراجعه میکنیم تا درد درون خود را التیام دهیم.
در این مسیر گاهی راههای انحرافی و التیامدهندههای کاذب سبب میشوند انسان در زندگی از هدفش دور شود و به جای موفقیت و آرامش دچار سردرگمی شود. این همان سرگشتگی است که بشر امروز با آن دست به گریبان است و هر کاری میکند تا از آن خارج شود، غافل از اینکه دوای دردش معنویت است.
در معنویت توجه انسان از ظاهر فراتر میرود و به ریشههای بودن میرسد. پی بردن به شگفتی و غوغای حیرتبرانگیز هستی بهتآور است اما دلهرهآور نیست. پی بردن به یک قدرت برتر مهربان که همه چیز را با قدرت و نظم پیش میبرد، آرامشدهنده و امیدبخش است و چه بهتر که آغاز این آشنایی در دوران کودکی باشد. برای آشنایی بچهها با مذهب باید از اخلاقیات گفت؛ از مهربانی و دوست داشتن انسانها شروع کنید و صفتهای خدا و مناسک و عبادتها را متناسب با سن کودکان به آنها آموزش دهید. والدین معتقد با ارائه الگوی مناسب میتوانند این حس را به کودک منتقل کنند که چطور میشود در سختیها به خدا توکل کرد.
این آموزشها بهتدریج به کودکان بینش میدهد و آنها را از سطح به عمق زندگی میبرد. فهرستی از این بینشها از این قرارند: به کودک نظم هستی را نشان دهید و بگویید این نظم بیناظم امکان ندارد؛ بگویید این همه نظم و شگفتی خلق شده تا ما از آن بهره و لذت ببریم؛ از کتابهای علمی کمک بگیرید، مثلا آشنایی با نجوم و ستارگان و مشاهده از راه تلسکوپ برای درک شگفتیهای آفرینش؛ برای بچهها از خدا بگویید و آنها را با فلسفه عبادتهایی مانند روزه و نماز آشنا کنید؛ به آنها یاد دهید با خدا صحبت کنند و خواستههای قشنگی مطرح کنند؛ آنها را به محافل مذهبی ببرید و برایشان از زندگی انسانهای بزرگی مانند امامان بگویید.
دکتر میترا حکیمشوشتری
فوقتخصص روانپزشکی کودک و نوجوان
عضو هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی ایران