دکتر سعیده سیفهاشمی
مدرس دانشگاه
«زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست/ هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود/ صحنه پیوسته به جاست/ خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد»
بهتر است نگارش این یادبود را با نقل جملههایی از خود زندهیاد دکتر سیدمسعود کیمیاگر شروع کنم : «انسانها میآیند و میروند. ارزش آنان به اثری است که به جای میگذارند. این تاثیر ممکن است بر خانواده، بستگان، دوستان یا حتی همسایگان باشد. بعضیها بخت آن را دارند که اثرشان به شکل مکتوب باقی بماند. من یکی از کسانی هستم که خداوند به من این توفیق را داد تا علاوه بر تربیت دانشجویان از مقطع کاردانی تا دکتری، بتوانم نوشتههایی نیز از خود به جای بگذارم. این نوشتهها بعضا مقالات علمی و مصاحبههایی در رشته تحصیلیام یعنی علوم تغذیه و دستهای نیز در زمینه طنز است که بهعنوان کار تفننی از جوانی انجام دادهام.»
دکتر کیمیاگر در سال 1323 در شهر تهران متولد شد. در سال 1342 از دبیرستان ادیب تهران دیپلم طبیعی گرفت. به نقل از دوستانش، معلمهایش او را «ابنسینا» خطاب میکردند و این امر، طبق گفته خودش، او را متعهد میکرد بیشتر و بهتر درس بخواند. در سال 1350 بلافاصله پس از اخذ درجه فوقلیسانس در رشته علوم بهداشتی در تغذیه از دانشکده بهداشت دانشگاه تهران، عازم آمریکا و وارد دانشگاه ایالتی ردآیلند و پس از دریافت مدرک فوقلیسانس به تحصیل در دوره دکتری مشغول شد. در سال 1357 در رشته تغذیه و علوم غذایی فارغالتحصیل شد و به ایران بازگشت و بهعنوان استادیار گروه تغذیه انسانی در انستیتو تغذیه به کار مشغول شد و به ترتیب در سالهای 68 و 73 به مرتبه دانشیاری و استادی ارتقا یافت. استاد میگفت: «من در خانوادهای پرجمعیت (8 برادر و 1 خواهر) زندگی کردم. پدرم فرهنگی بود. امکاناتی را که الان برای فرزندانم تهیه کردم، خودم یکصدم آن را هم نداشتم. هرگز معلم خصوصی نداشتم و کسی در درس با من کار نمیکرد. زمانی که برای تحصیل به آمریکا رفتم، فقط 300 دلار پول داشتم و آنجا در یک سوپرمارکت بهعنوان صندوقدار روزی 8 ساعت کار کردم. ماههای اول به خاطر شرایطم شبها خواب نداشتم. البته بعدها بورس گرفتم و مشکلاتم حل شد.»
در سال 1354 که استاد در فواصل تحصیل در آمریکا به ایران آمده بود، با خانم فریده رئیس روحانی ازدواج کرد. همسر ایشان دارای مدرک لیسانس در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران هستند ولی همواره اولویت زندگی را برای شوهر و فرزندانشان قائل بودهاند.
دکتر بابک زمانی
نورولوژیست دانشگاه علومپزشکی تهران و رئیس انجمن سکته مغزی ایران
- آقای دکتر! وسواسه، قبول! این کلومیپرامین را هم میخورم اما فقط یک سوال دارم: کف کفشی که از مستراح آمده و شاید از روی کثافتی در خیابان رد شده باشد، کثیف نیست؟ با این کفش میشود روی فرشی که مینشینیم، نماز میخوانیم، غذا میخوریم، راه رفت؟! کثیفه دیگه، قبول کنید. حالا این آقا میگه میهمانهای من باید بیان توی همین اتاق با کفش روی مبلها بنشینند و وقتی من میخواهم همه جا را تمیز کنم، میگه تو وسواس داری!
پای حرف همراهان «سلامت» درباره دکتر مسعود کیمیاگر که در سحرگاه روز یکشنبه 7 تیر در سن 71 سالگی درگذشت
سلامت، کیمیاگرش را از دست داد
مریم منصوری
دکتر مسعود کیمیاگر، استاد انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور و دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی در سحرگاه روز یکشنبه 7 تیر 1394 در سن 71 سالگی پس از یک دوره مبارزه با سرطان درگذشت. او یکی از چهرههای برجسته پژوهش و آموزش در حوزه علوم پزشکی، بهویژه علوم تغذیه در کشور و در سطح منطقه بود که از سال 1354 بلافاصله پس از اخذ مدرک دکترا از دانشگاه ایالتی رد ایلند آمریکا بهعنوان عضو هیاتعلمی در گروه تغذیه انسانی دانشکده علوم تغذیه و صنایع غذایی دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی مشغول به کار شد. دکتر کیمیاگر طی سالهای خدمت مسئولیتهای مختلفی از جمله ریاست انستیتو تحقیقات تغذیهای و صنایع غذایی کشور، مسئول کمیته تغذیه شورای غذا و تغذیه کشور، مسئول گروه تغذیه مرکز ملی تحقیقات علوم پزشکی وزارت بهداشت، مشاور تغذیه برنامه جهانی غذا (WFP) در تهران، مشاور سازمان جهانی بهداشت، رئیس مرکز همکاری با سازمان جهانی بهداشت در تهران، سردبیری مجله علوم تغذیه و صنایع غذایی ایران، عضو هیات ممتحنه و ارزشیابی رشته تغذیه وزارت بهداشت، کمیته کشوری دیابت، انجمن تغذیه ایران، انجمن تغذیه آمریکا و تیم ملی طرحریزی استراتژی تغذیه ملی را در کارنامه فعالیتهای خود دارد. از او 3 کتاب و بیش از 100 مقاله فارسی و انگلیسی به یادگار مانده است. مسعود کیمیاگر همچنین از طنزنویسان قدیمی بود که با مجله گلآقا همکاری داشت. او در مجلههای فکاهی و طنز اسامی مختلفی همچون آلوزرد، پروفسور هفترودی، دوقلو، زردآلود، زردک، ک.انگولکچی، گلپسر، فدوی و وجیهالقلم داشت. دکتر کیمیاگر روز دوشنبه 8 تیر ماه تشییع و به خاک سپرده شد. آنچه پیش رو دارید، خاطرهها و اقدامهای مفید و موثر او به روایت گروهی از اساتید امروز دانشگاهها و برخی از همکارانش است که در عین بغض و ناراحتی بابت از دست دادن استاد، باعث میشد با مرور طنازیها و طنزپردازیهای او لبخندی بر لبانشان بنشیند. روحش شاد و یادش گرامی باد.