طبق آخرین آمار وزارت بهداشت و درمان آموزش پزشکی میزان اپتلا به بیماری ایدز در کشور از طریق رفتار جنسی افزایش داشته است بر اساس آمار وزارت بهداشت تا تاریخ اول مهر 1392 کل مبتلایان به ایدز 27041 نفر در کشور شناسایی شدند 33 در صد مردان و 67 در صد زنان هستند .
ایدز یک بیماری پیشرونده و قابل پیشگیری است، این بیماری حاصل تکثیر ویروسی به نام اچآیوی در بدن میزبان است که باعث تخریب جدی دستگاه ایمنی بدن انسان میگردد. متاسفانه در سالهای اخیر آمار ابتلا به ایدز از طریق رفتار پرخطر جنسی بسیار افزایش یافته است. مسئله ای که نیازمند اطلاع رسانی و آموزش آحاد جامعه است تا از گسترش این بیماری مهلک و خطرناک جلوگیری شود.
امروزه فرزندان ما از دنیای پیرامون خود مدام اطلاعات مختلفی دریافت میکنند که تحلیل و تفسیرش برایشان مشکل است. والد بودن در عصر اطلاعات، این مسوولیت را بر دوش والدین میگذارد که مراقب هجوم اطلاعات باشند. بالاخره بچهها درباره ناهنجاریهای دنیای امروز، تجاوز، خشونت، آسیبهای جسمی و روانی و از جمله ایدز چیزهایی میشنوند. بنابراین عاقلانهترین کار این است که والدین با ارائه اطلاعات درست و بهموقع بچهها را حمایت کنند تا آسیب نبینند. البته باید بسیار آگاهانه این اطلاعات را در اختیار بچهها قرار داد، چرا که صحبت کردن در اینباره و دادن اطلاعات بیش از حد، آشنا کردن آنها با دنیایی از دادههای گیجکننده و رعبآور است. اینکه چه موقع و چطور با بچهها در این خصوص حرف بزنیم، واقعا مهم است. در بحث آموزش جنسی هم تاکید میشود اطلاعاتی که به فرزندمان میدهیم، باید متناسب با سن و درک او باشد. صحبت درباره ایدز و هشدار به کودک برای مراقبت از خود نیز باید آنچنان هوشمندانه باشد که فرزند ما دچار وحشت نشود و خیال نکند روابط سالم زناشویی نیز خطر دارد. نباید گفتوگو در اینباره را تا بلوغ به تاخیر انداخت. بلوغ گاهی با سرکشی و لجاجت همراه است و نوجوان در مسیر کسب استقلال میکوشد در برابر والدین بایستد. کسی که به این سن میرسد، باید آموزشدیده و مجهز به اطلاعات باشد تا با «نه»گفتنهای بهموقع و دانستن اصول پیشگیری از بیماریها، از خود مراقبت کند. اگر آموزش مسایل جنسی پلهپله از همان سن کودکی و با شروع پرسشگری کودک آغاز شود، مفید خواهد بود و والدین کمکم میتوانند با بزرگتر شدن کودک و در نظر گرفتن درک او اطلاعات تکمیلی به او بدهند. این روند میتواند تا قبل از بلوغ به بحث عشق و آموزش برای پیشگیری از بیماریهایی مانند هپاتیت و ایدز نیز برسد تا کودک قبل از سن بلوغ که هنوز پذیرای صحبتهای والدین است،...
ادامه مطلب...
قبل از سن دبستان هیچ نیازی نیست که در این رابطه به کودک اطلاعاتی داده شود. کافی است او بداند به بیماریای دچار است که از طریق خون منتقل میشود و به همین دلیل باید مراقب خود باشد و شرایطی را رعایت کند ولی بعد از 7سالگی میتوان با او صحبت کرد
سالانه 600هزار نوزاد مبتلا به ایدز متولد میشوند. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، این کودکان از مادرانی ایدز میگیرند که حتی خودشان از ابتلا به این بیماری مطلع نیستند. ایدز از مادر از طریق خون در دوران بارداری یا زایمان و حتی شیردهی منتقل میشود. امروزه عمده تلاش متخصصان صرف پیشگیری از ابتلای نوزادان به ایدز و درمان آنها میشود تا بتوان از میزان مرگ و میر آنها به دلیل ابتلا به این بیماری کاست. ابتلای کودک به ایدز نهتنها از نظر جسمی میتواند آسیبزا باشد و هزینههای درمانی گزافی را به خانواده و دولتها تحمیل کند، بلکه از نظر روانی نیز کودک را متحمل رنجهای بسیار میکند. مرگ والدین و بیحامی ماندن کودکان کنار تابوهایی که در جامعه وجود دارد و پس زده شدن آنها میتواند باعث شود این کودکان از حقوق طبیعی خود محروم بمانند و منزوی بار بیایند.
ادامه مطلب...
هنگامی که در مورد بیماری با کودک صحبت میکنید، اصلا نیازی نیست در مورد احتمال مرگ ناشی از آن صحبتی به میان آورید. کودک باید با امید به زندگی تحت درمان قرار بگیرد و اگر خود در مورد مرگ بپرسد، میتوانید بگویید مرگ قابل پیشبینی نیست و هر انسانی بالاخره یک روز فوت میکند. در صورت مرگ یکی از والدین نیز نباید دوره سوگواری طولانی شود. والد بازمانده باید از کودک حمایت کند و در صورتی که هر 2 والد فوت کردند، این وظیفه برعهده سایر نزدیکان است و آنها باید تنها در مورد خوبیهای والدین برای کودک بگویند.
ادامه مطلب...
الگوی بیماری اچآیوی/ایدز در سالهای اخیر تغییرات خاصی پیدا کرده که قابلتوجه است. حدود 29 هزار بیمار مبتلا به ویروس اچآیوی در ایران ثبت شده اما این تعداد فقط مواردی هستند که شناسایی شدهاند و رقم بسیار بالاتر از اینهاست. اپیدمیولوژیستها و متخصصان آمار حیاتی با فرمولهایی که دارند تخمین میزنند حدود 100 هزار نفر در ایران به اچآیوی مبتلا هستند. درمان بیماران نسبت به 2 دهه گذشته پیشرفت کرده و بسیاری از کشورها مثل استرالیا توانستهاند بیماری را کاملا مهار کنند ولی در کشور ما همچنان شاهد ورود مبتلایان جدید به جمع افراد آلوده به ویروس اچآیوی هستیم که کار را برای سیستم بهداشتی بسیار دشوار کرده است.
70 هزار نفری که ناشناخته هستند، دارو دریافت نمیکنند و افرادی که از بیماری خود اطلاع ندارند، خطر بالقوه برای دیگران محسوب میشوند چون این افراد در تماسهای جنسی از کاندوم استفاده نمیکنند و با چند بار مقاربت جنسی ویروس را به دیگران انتقال میدهند.
ثابت شده هر چه افراد مبتلا به ویروس زودتر شناسایی شوند کنترل اپیدمی ایدز آسانتر خواهد شد.
ادامه مطلب...
افراد مشکوک به ایدز کسانی هستند که یکی از این شرایط را داشته باشند:
- افرادی که سابقه تزریق مواد مخدر را داشتهاند، حتی بهعنوان سرخوشی، نه اعتیاد؛
- افرادی که پایشان به زندان باز شده باشد؛
- افرادی که سابقه تزریق خون داشتهاند؛ مثلا در اثر تصادف یا عمل جراحی خون به شما تزریق شده یا بهدلیل ابتلا به بیماری تالاسمی، سرطان، کمخونی و... تزریقات مکرر خون داشتهاند؛
- افرادی که همودیالیز میشوند؛
وقتی مطلع میشویم یکی از دوستان یا اقواممان به فشار خون، دیابت یا تومور مغزی مبتلا شده چه احساسی پیدا میکنیم؟ نگرانش میشویم، به دیدنش میرویم، از او مراقبت میکنیم و... اما اگر مطلع شویم یکی از دوستان یا آشنایانمان به ایدز مبتلا شده یا حتی فقط در آزمایشها اچآیویمثبت شده، چه میکنیم؟ وحشت میکنیم و از نزدیکی جایی که فکر میکنیم ممکن است او از آنجا رد شده باشد، عبور نمیکنیم، سیلی از افکار زشت و ناپسند درباره نحوه ابتلا به بیماری به ذهنمان خطور میکند و نهتنها بیمار را مورد محبت و دلسوزی قرار نمیدهیم بلکه با دوری از او و فاصله گرفتن از هر آن چیزی که به او مربوط است، فرد بیمار را میرنجانیم و طرد میکنیم... اما به راستی چرا؟ مگر ایدز مختص افراد بیبند و بار است؟ مگر ایدز مختص معتادان تزریقی است که خودخواسته، این سرنوشت را انتخاب کردهاند؟ پس سهم کودکان بیگناهی که با ایدز متولد میشوند در این میان چه میشود؟ سهم افراد هموفیلی و تالاسمی یا هر بیمار دیگری که با تزریق خون آلوده، به این بیماری دچار شده چه میشود؟ سهم زن یا شوهری که از بیماری همسرش مطلع نبوده و مبتلا شده؟ سهم فردی که پس از جراحی، دندانپزشکی، آندوسکوپی و کولونوسکوپی و.... مبتلا شده؟ سهم فردی که مورد تجاوز قرار گرفته؟ کسی که به دنبال پیوند اعضا از بافتهای آلوده، خالکوبی یا تاتو، طب سوزنی و... مبتلا شده، چطور؟ میبینید؟ ایدز فقط بیماری یک قشر خاص معلومالحال نیست؛ قشری که ناخودآگاه فکر میکنیم از ما و خانواده و اقوام ما دورند و اصلا به ما چه که چرا مبتلا شدهاند و چه سرنوشتی در انتظارشان است.
یکم: ایدز از آن بیماریهایی است که پیوست اخلاقی بلندبالایی دارد. اعتیاد و بیمبالاتی در رابطه جنسی 2 متهم ابتلا به این بیماریاند. از این رو وفادار بودن و اصلاح نفس 2 توصیه مهم اخلاقیاند که بر پیشگیری از ایدز سایه افکندهاند.
دوم: کسانی که بیپروایی جنسی میکنند یا به دام مواد مخدر پناه میبرند بیش از آنچه که فکر میکنند در تیررس ابتلا به ایدز هستند اما از آن طرف هرکس که مبتلا شد آن چنان نکرده است. حواسمان باشد به قول منطقیون دچار تعمیم شتابزده نشویم.
سوم: ایدز بیش از هر بیماری دیگری مستعد قضاوت اخلاقی است. انگزنی یکی از بداخلاقیهای حوزه سلامت است. به همان اندازه که باید بر پاکیزگی جنسی و سلامت اراده و مذمت اعتیاد تاکید شود، باید از انگزنی پرهیز کرد. انگزنی، گاهی میتواند با مخفی کردن یک بیماری به گسترش آن بینجامد.
چهارم: در قبال کسانی که رفتار پرخطری نداشته و به این بیماری مبتلا شدهاند نیز وظیفه اخلاقی سنگینی برعهده جامعه است.
پنجم: اینکه من به واسطه شیوه زندگیام مستحق ابتلا به ایدز بودهام یا نه، مسالهای خارج از صلاحیت و حوصله حوزه سلامت است. ویژگی ممتاز و متمایز حوزه سلامت این است که درمان و ارائه خدمت را موکول به قضاوت در باب خوبی یا بدی آدمها نمیکند.
ششم: بدیهی است که مثلا وزارت کار، متکفل کسانی که نمیخواهند کار کنند، نیست. وزارت بازرگانی نیز متکفل دزدها و قاچاقچیها نیست اما وزارت بهداشت و بهطور عام حوزه سلامت هم متکفل آدم خوبهاست هم متکفل مجرمان و آدم بدها! بماند که ارزیابی آدمها در ترازوی خوب و بد اخلاقی کار من و شما نیست.
هفتم: حمایت از معتادان و سایر گروههای مبتلا به رفتارهای پرخطر به معنای مماشات یا تایید آن شیوه زیستن نیست. مادر ترزا میگفت من معتادها را دوست دارم اما از اعتیاد متنفرم. یادمان باشد حمایت حوزه سلامت از مبتلایان به رفتارهای پرخطر، به معنای مشروعیت دادن به آن رفتارها نیست.
هشتم: خردهمعلومات در باب ایدز و اچآیوی، گاهی به منزوی کردن غیرمعقول مبتلایان به آن منجر میشود. تبعیض علیه بیماران مبتلا به ایدز در محیط کار یا تحصیل یا هر جا که بیماری فرد خللی در عملکردش ایجاد نمیکند، امری مذموم و غیراخلاقی است. لزوم آگاهیرسانی در این خصوص وظیفهای بر دوش رسانههاست.
نهم: مبتلایان به ایدز را ایدزی ننامیم. ایدز جزئی از جسم آنهاست، نه همه وجودشان!
دهم: ما همه در برابر هم مسئولیم و در برابر بیماران و ناتوانان و درماندگان مسئولتر. درنگ کنیم؛ مبتلایان به ایدز حق زندگی اجتماعی دارند.
در بدو ورود ویروس اچآیوی، تعداد گلبولهای سفید زیاد است و با از بین رفتن تعدادی از آنها علائمی در بیمار دیده نمیشود. با کم شدن مداوم تعداد گلبولهای سفید که معمولا این روند 2 تا 10 سال هم طول میکشد علائم در فرد آشکار میشود. یکی از علائم بیماری که پزشک را به شک میاندازد، وجود عفونتهای فرصتطلب در بدن بیمار است که در یک فرد سالم نمیتواند باعث بروز بیماری شود
ادامه مطلب...