اکثر والدین از این موضوع گله دارند که فرزندشان در مورد حوادثی که در مدرسه رخ داده مرتب شکایت میکند و از آنها میخواهد برای حل مساله به مدرسه بروند و مساله همشاگردی که آزارشان داده را دعوا کنند یا با مدیر مدرسه در مورد آن صحبت کند.
واقعیت اینجاست که گاهی کودکان به دنبال جلب توجه والدین هستند. گاهی هم میخواهند خشمشان را خالی کنند. گاه در مورد مدرسه حرفهایی میزنند که لزوما ممکن است واقعی نباشد و تنها به دنبال راهی برای آسیب زدن به همکلاسی یا گرفتن امتیازاتی از والدین هستند. گاهی نیز کودک در مورد نتیجه حرفهایی که میزند ممکن است اطلاعی نداشته باشد و به آن فکر نکند و تنها برای سرگرمی شکایت کند.
به هر حال شکایت یک علامت است که ممکن است دلایل متفاوتی داشته باشد و والدین با شناسایی آن میتوانند مساله را حل کنند.
والدین باید از همان ابتدای ورود کودک به مجامع عمومی حد و مرزهایی را برای کودکشان در نظر بگیرند. آنها باید همیشه با کودکشان صحبت کنند اما این قانون وجود داشته باشد که نباید در مورد دیگران حرف زد یا قضاوت کرد. باید به کودک آموخت غیبت کردن کار درستی نیست. اگر والدین احساس کردند کودک در حال قضاوت یا بدگویی است باید فورا موضوع را عوض کنند. اگر کودک میگوید همکلاسیام در مدرسه مرا هل داد باید جمله را اصلاح کنید مثلا به کودک بگویید «دوستت موقع بازی به تو خورد و افتادی».
از کودک در مورد اتفاقی که افتاده و نتیجه آن و میزان تقصیرش بپرسید. مثلا اینکه این موضوع تا چه حد به عمد بوده و چه عوارضی داشته است. گاه کودک هدفش از شکایت تنها جلب توجه یا گرفتن امتیازاتی از والدین است که نباید در این شرایط به آن بها داد.
گاه ارتباطات کودک دچار مشکل است مثلا کودک اعتمادبهنفس پایین یا اختلالات خلقی دارد و بلد نیست با سایر کودکان دوست شود. والدین باید به این موضوع هم توجه داشته باشند. اگر مهارتهای دوستیابی و ارتباطی کودک دچار اختلال است باید به کمک روانپزشک این مساله را برطرف کرد. اینکه والدین مرتبا به شکایتهای کودک توجه کنند و به او امتیاز دهند باعث تشدید این رفتار در کودک شده و در نهایت کودک به جایی خواهد رسید که حق نداشته را طلب میکند.
پدر و مادر هم خود باید الگوی خوبی باشند. کسانی که مرتب در حال گله و شکایت و غیبت هستند غیرمستقیم این کار را به فرزندانشان هم یاد میدهند.