امروزه فرزندان ما از دنیای پیرامون خود مدام اطلاعات مختلفی دریافت میکنند که تحلیل و تفسیرش برایشان مشکل است. والد بودن در عصر اطلاعات، این مسوولیت را بر دوش والدین میگذارد که مراقب هجوم اطلاعات باشند. بالاخره بچهها درباره ناهنجاریهای دنیای امروز، تجاوز، خشونت، آسیبهای جسمی و روانی و از جمله ایدز چیزهایی میشنوند. بنابراین عاقلانهترین کار این است که والدین با ارائه اطلاعات درست و بهموقع بچهها را حمایت کنند تا آسیب نبینند. البته باید بسیار آگاهانه این اطلاعات را در اختیار بچهها قرار داد، چرا که صحبت کردن در اینباره و دادن اطلاعات بیش از حد، آشنا کردن آنها با دنیایی از دادههای گیجکننده و رعبآور است. اینکه چه موقع و چطور با بچهها در این خصوص حرف بزنیم، واقعا مهم است. در بحث آموزش جنسی هم تاکید میشود اطلاعاتی که به فرزندمان میدهیم، باید متناسب با سن و درک او باشد. صحبت درباره ایدز و هشدار به کودک برای مراقبت از خود نیز باید آنچنان هوشمندانه باشد که فرزند ما دچار وحشت نشود و خیال نکند روابط سالم زناشویی نیز خطر دارد. نباید گفتوگو در اینباره را تا بلوغ به تاخیر انداخت. بلوغ گاهی با سرکشی و لجاجت همراه است و نوجوان در مسیر کسب استقلال میکوشد در برابر والدین بایستد. کسی که به این سن میرسد، باید آموزشدیده و مجهز به اطلاعات باشد تا با «نه»گفتنهای بهموقع و دانستن اصول پیشگیری از بیماریها، از خود مراقبت کند. اگر آموزش مسایل جنسی پلهپله از همان سن کودکی و با شروع پرسشگری کودک آغاز شود، مفید خواهد بود و والدین کمکم میتوانند با بزرگتر شدن کودک و در نظر گرفتن درک او اطلاعات تکمیلی به او بدهند. این روند میتواند تا قبل از بلوغ به بحث عشق و آموزش برای پیشگیری از بیماریهایی مانند هپاتیت و ایدز نیز برسد تا کودک قبل از سن بلوغ که هنوز پذیرای صحبتهای والدین است،...
سالانه 600هزار نوزاد مبتلا به ایدز متولد میشوند. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، این کودکان از مادرانی ایدز میگیرند که حتی خودشان از ابتلا به این بیماری مطلع نیستند. ایدز از مادر از طریق خون در دوران بارداری یا زایمان و حتی شیردهی منتقل میشود. امروزه عمده تلاش متخصصان صرف پیشگیری از ابتلای نوزادان به ایدز و درمان آنها میشود تا بتوان از میزان مرگ و میر آنها به دلیل ابتلا به این بیماری کاست. ابتلای کودک به ایدز نهتنها از نظر جسمی میتواند آسیبزا باشد و هزینههای درمانی گزافی را به خانواده و دولتها تحمیل کند، بلکه از نظر روانی نیز کودک را متحمل رنجهای بسیار میکند. مرگ والدین و بیحامی ماندن کودکان کنار تابوهایی که در جامعه وجود دارد و پس زده شدن آنها میتواند باعث شود این کودکان از حقوق طبیعی خود محروم بمانند و منزوی بار بیایند.
امروزه پیشرفتها در زمینه درمان ایدز بالا رفته و تنها 2 درصد مادران مبتلا به ایدز ویروس را به فرزندشان منتقل میکنند. از 3 روزگی نوزاد نیز معمولا درمانهای ضدایدز شروع میشود و مادر در جریان درمانها قرار خواهد گرفت و در صورتی که جایگاه اجتماعی مادر نامناسب باشد، کمکهای اجتماعی آغاز میشود. برخی از مادران به دلیل اضطراب بالایی که دارند، بیش از حد مراقب فرزند خود میشوند و برخی برعکس. برخی دیگر فرزندشان را به آغوش نمیگیرند، نمیبوسند و شیر نمیدهند زیرا میترسند در روند درمان اختلال ایجاد کنند. روانشناسان در جلسههای درمانی که ابتدا برای مادران برگزار میشود، به آنها اطمینان خاطر میدهند که لمس فرزند هیچ مشکلی ایجاد نمیکند و پدر و مادر باید به کودک اعتماد بهنفس بدهند و مراقبش باشند.
یکی از سوالهای اصلی والدین این است که چطور باید در مورد ابتلای کودک به ایدز با او صحبت کنیم؟ قبل از سن دبستان هیچ نیازی نیست که در این رابطه به کودک اطلاعاتی داده شود. کافی است او بداند به بیماریای دچار است که از طریق خون منتقل میشود و به همین دلیل باید مراقب خود باشد و شرایطی را رعایت کند. بعد از 7 سالگی میتوان در صورت تمایل کودک با او در مورد نام بیماری هم صحبت کرد. شاید آنچه بیش از دادن خبر بیماری باعث اضطراب والدین میشود، ترس از این سوال باشد که: «آیا شما هم به ایدز مبتلا هستید؟» و «چطور مبتلا شدهاید؟» جلسههای حمایت روانی معمولا در این زمینه به بهتر شدن گفتوگو بین والدین و کودک کمک میکند. در مورد توضیح عامل ابتلا کافی است گفته شود این بیماری از طریق خون منتقل میشود. در صورتی که پدر معتادی جلوی چشم کودک است، میتوان گفت عامل ابتلا اعتیاد پدر بوده اما اگر پدر فوت کرده، نیازی به تخریب او در ذهن کودک نیست. اگر دلیل ابتلا رفتارهای پرخطر جنسی بوده نیز نباید موضوع برای کودک شکافته شود.
پرسش دیگر والدین این است که آیا باید این موضوع را با اولیای مدرسه و فامیل در میان بگذاریم؟ بسیاری از والدین نمیتوانند در مورد ابتلای فرزندشان به ایدز در خانواده و مدرسه صحبت کنند و میترسند بیان این مساله باعث انگشتنما شدن کودک شود. در بسیاری از کشورهای جهان حقوق این کودکان محفوظ است و آنها میتوانند بنا به شرایط و درمانهایی که دریافت میکنند در مدارس عادی حاضر شوند. از آنجایی که در ارتباطات معمول بین کودکان احتمال انتقال ویروس ایدز وجود ندارد، نیازی به ایجاد محدودیت برای کودک مبتلا نیست. هیچ نیازی نیست که کودک مبتلا به ایدز در مورد بیماری خود در مدرسه صحبت کند یا والدین به مسئولان مدرسه در این رابطه توضیح دهند.
مربیان و مسئولان آموزشی موظف هستند در مورد بهداشت شخصی به کودکان آموزش دهند و از آنها بخواهند این مسائل را برای پیشگیری از ابتلا به بیماریهای عفونی که برخی حتی بسیار واگیردارتر از ایدز است، رعایت کنند. بهترین توصیه این است که این کودکان در مدارسی ثبتنام شوند که فردی قابلاعتماد در مدرسه حضور دارد تا والدین بتوانند با اعتماد به او، وی را در جریان مساله قرار دهند. این موضوع بهخصوص اگر کودک باید ساعتهای مشخصی دارو مصرف کند اهمیت بیشتری خواهد داشت. در صورتی که چنین فردی وجود نداشت، والدین میتوانند موضوع را با مدیر مدرسه در میان بگذارند اما درخواست کنند همکلاسیهای فرزندشان از این موضوع باخبر نشوند. در مورد باخبر شدن نزدیکان و فامیل نیز این موضوع به طرز تفکر و نگاه آنها بستگی دارد.
قبل از سن دبستان هیچ نیازی نیست که در این رابطه به کودک اطلاعاتی داده شود. کافی است او بداند به بیماریای دچار است که از طریق خون منتقل میشود و به همین دلیل باید مراقب خود باشد و شرایطی را رعایت کند ولی بعد از 7سالگی میتوان با او صحبت کرد