مرز بین محبت و لوس کردن بچهها کجاست؟
خط قرمز مهربانی را رد نکنید!
دکتر الهام شیرازی
روانپزشک کودک و نوجوان
عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکی ایران
هر انسانی در هر برهه از زندگیاش به محبت نیاز دارد و این نیاز در کودکی اهمیت ویژهای دارد اما والدین باید ابتدا نحوه محبت کردن به فرزندشان را بدانند تا ناخواسته با رفتارهایشان که با عنوان رفتارهای محبتآمیز قلمداد میشود، به او آسیب نزنند. در حقیقت، محبت کردن اصولی دارد که دانستن آن به والدین کمک میکند بهگونهای با فرزندانشان رفتار کنند که آنها را مستقل بار بیاورند. در «فرزندپروری» این هفته با نکات کاربردی در این زمینه آشنا میشوید.
وظیفه شما بهعنوان والدین دلسوز این است که به فرزندتان کمک کنید، تواناییهای بالقوهاش را بشناسد و آنها را بالفعل کند تا در زندگی آیندهاش فردی توانمند باشد و احساس خوشبختی کند. گاهی اوقات والدین برخی رفتارها را انجام میدهند و آن را به حساب مهر پدر و مادر میگذارند در حالی که بیشتر به خودشان حس خوب میدهد و احساس میکنند چون فرزندمان راضی و خوشحال میشود پس ما را بیشتر دوست دارد و ما هم بدون حد و مرز به خواستههای او تن میدهیم. در صورتی که این کار باعث میشود استقلال بچه از بین برود. توجه داشته باشید در اصول تربیتی گفته میشود بچهها هر کاری که توانایی جسمیاش را دارند باید خودشان انجام دهند و اگر مهارتش را یاد نگرفته باشند والدین باید به آنها یاد بدهند و بچهها نیز خودشان کارهایی که تواناییاش را دارند هرچند سخت باشد، انجام دهند.
بچهها باید تبعات رفتارشان را ببینند
به این مثال توجه کنید؛ شما به فرزندتان میگویید اتاقش که قلمرو شخصیاش است را بعد از بازی تمیز کند ولی او حرف شما را گوش نمیدهد و شما هم با این استدلال که اتاقش را جمع نکرد و بچه است و خودش نمیتواند، خودتان اتاق او را تمیز میکنید. در حالی که این کار اشتباه است. والدین باید بگذارند اتاق بچه نامرتب بماند و او سختیهای بینظمی را تحمل کند و وسایلش گم شود و در مجموع تبعات بینظمیاش را ببیند و یاد بگیرد باید نظم داشته باشد. حتی این قضیه در مورد بچههای کوچک نیز مصداق دارد. مثلا بچه خردسال شما زمان غذا خوردن، اصلا غذا نمیخورد. شما نیز از روی محبت دنبال او راه میافتید و التماسش میکنید تا غذایش را بخورد در حالی که این کار نهتنها محبت نیست بلکه لوسکردن بچه است. رفتار درست این است بگذارید بچه تا وعده بعدی غذا گرسنه بماند و سختی بکشد ولی در عوض یاد میگیرد زمان غذا خوردن باید بیاید و غذایش را بخورد. در حقیقت، والدین با رفتارشان باعث میشوند شخصیت کودکشان راه تکامل را طی نکند و او یک فرد وابسته ضعیف بار بیاید و در سنین نوجوانی و جوانی نمیتواند زندگیاش را مدیریت کند.
محبت بیقید و شرط
شاید این سوال برایتان پیش بیاید که چگونه باید برای محبتمان قید و شرط بگذاریم؟ پاسخ این است که محبت شما به فرزندتان به قید و شرط نیاز ندارد و باید به فرزندتان بگویید او را بهعنوان یک آفریده و هدیه خدا و یک موجود ارزشمند دوست دارید و هیچ قید و شرطی برای دوست داشتن این موجود ارزشمند وجود ندارد ولی این بدان معنا نیست که همه رفتارهای تو مورد تایید من است. در واقع، منظور این است که در مورد رفتارهای بد باید به او آموزش دهید و بعد از آموزش اگر فرزندتان خواسته نامعقولی داشت، نباید آن را بپذیرید.
برای بچهها وقت بگذارید
از آنجایی که والدین این روزها خیلی پرمشغله هستند، معمولا فرصت کافی برای وقت گذراندن با فرزندشان ندارند و به همین دلیل برای ابراز محبتشان به محبتهای مالی روی میآورند. یعنی مدام برای کودک هدیه میخرند یا هر چه او طلب میکند برایش فراهم میکنند. این کار فقط یکی از روشهای ابراز محبت است ولی کافی نیست و هدیه خریدن باید در حد تعادل باشد. مهمترین و ارزشمندترین پاداشی که میتوانید به فرزندتان بدهید پاداشهای اجتماعی است یعنی برای فرزندتان به گونهای وقت بگذارید که او دوست دارد. مثلا با او کارتون ببینید یا باهم توپ بازی کنید یا او را به شهربازی ببرید یا هر جایی که او دوست دارد. در آغوش گرفتن و بوسیدن بچه، نوازش کردن او و تعریف کردن از کارهای خوبش مقابل بقیه نیز خیلی تاثیرگذار است ولی گاهی والدین این محبتها را رها میکنند و به جای آن برای کودک خود کادو میخرند. بنابراین وقت گذاشتن برای با بچهها از نمودهای محبت و ارزشمندترین نوع محبت است.
مرزهای محبت
مرز محبت کردن و لوس کردن بچهها یک مرز حقوقی و انسانی است. اگر کودک کارهای غیرانسانی کرد، مثلا شما را کتک زد یا به برادرش زور گفت یا مشقهایش را ننوشت، شما نباید در مقابل این رفتارها بیتفاوت باشید، بلکه باید به او بفهمانید نباید رفتارهای نامناسب انجام دهد و هر چه خواست نباید فراهم باشد. بچهها باید بفهمند که همیشه خواستههایشان عملی نمیشود؛ برخی با تلاش به دست میآید و برخی نیز اصلا به صلاحشان نیست که به دست آید. به عبارت دیگر، بچهها باید بتوانند زندگی را با استرسهای معمولش تجربه کنند تا مستقل بار بیایند. بعضی والدین اجازه نمیدهند بچهها سختیهای معمول زندگی را تجربه کنند یا تبعات رفتارهای زشتشان را بفهمند و این کار را محبت میدانند؛ مانند بچهای که مشقش را نمینویسد و مادرش به جای او تکالیفش را انجام میدهد.
از سوی دیگر، بد نیست بدانید هر چه فرزندتان را در آغوش بگیرید و ببوسید و حرفهای محبتآمیز به او بزنید، لوس نمیشود ولی مشکل از آنجا شروع میشود که مقابل هر خواسته نامعقول او تن بدهید، مثلا در وقت ناهار فرزند شما با گریه و زاری از شما بخواهد به او بستنی بدهید. در حقیقت، آنچه در اصول تربیتی اهمیت دارد این است که به بهانه مهربانی کردن به هر نوع خواسته معقول و نامعقول فرزندتان تن ندهید.
معرفی کتاب
کودک خوب، رفتار بد
از سالهای خیلی دور حرف نمیزنم، اشارهام به 4-3دهه قبل است که من و شما کودک بودیم و قدرت برتر خانه، پدر و رابطه بیشتر ما مثل مافوق و زیردست اطاعت از والدین بود. دور هم که مینشینیم و از آن روزها حرف میزنیم، میبینیم ما بسیاری از قوانین غیرمنصفانه بزرگترها را میپذیرفتیم و در همان ساختار تربیتی، کمابیش راضی و خشنود بزرگ شدیم. حالا رسیدیم به نقطهای که والدین ما بودند، با این تفاوت فاحش که کودکان امروز حاضر نیستند، هیچ قانون غیرمنصفانهای را بپذیرند؛
راستش خود ما هم تمایلی به حفظ آن شیوه سنتی تشویق و تنبیه نداریم. به خود که میآییم، میبینیم هنوز به دهه چهارم زندگی هم نرسیدهایم اما خستهایم، زیر فشار زندگی و پذیرش نقشهایی که یکییکی به ما محول میشوند و انتظاراتی که همه از ما دارند و هر چه تلاش میکنیم در بعضی از آنها خیلی موفق نیستیم. راستش اصلا بلد نیستیم از چه راهی باید مشکلاتمان را حل کنیم، بهخصوص مشکلهای رفتاری با فرزندانمان.
میدانیم باید کلمهها را هوشیارانه به کار ببریم و بچهها را با پیشداوری، تهدید، برچسبزدن، نصیحتکردن و مقایسه کردن آزار ندهیم اما ناخواسته به جایی میرویم که گاهی فهرست بلندبالای جملههای ممنوعه، حرفهای روتین زندگی ما شدهاند. بیشتر ما فرصتی برای رفتن به کلاسهای فرزندپروری و آموزشدیدن نداریم اما بیشترمان اگر یک کتاب خوب پیدا کنیم که در این راه یاریمان کند حتما از آن بهره میگیریم. این جملهها را گفتم تا کتابی را معرفی کنم که برای مادران شاغل و گرفتار واقعا کارآمد و مفید است.
مثالهای عملی و کاربردی خوبی دارد. موعظه نکرده و روان و ساده یاد داده چطور با بچهها رفتار کنیم و در عین حال حواسمان به خودمان هم باشد تا مبادا روند عادی و روزمره زندگی، کار و بچهها، توجه به احساسهای خود و لذت بردن را از یادمان ببرد. حتما کتاب «کودک خوب، رفتار بد» را بخوانید. این کتاب نوشته دکتر میترا حکیم شوشتری است.