بازخوانی روانپزشکانه ماجرای روانی خواندن وزیر امور خارجه عربستان و ارسال قرص به سفارتخانه
انگ، ممنوع!
دکتر محمدرضا شالبافان
روانپزشک و عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکی ایران
روز شنبه در خبرگزاریهای رسمی و معتبر و همچنین صدا و سیما خبری منتشر شد مبنی بر اینکه بسیج دانشجویی یکی از دانشگاههای دانشگاه علومپزشکی، پس از برگزاری کمیسیون پزشکی، «طارقالجبیر» وزیر امورخارجه عربستان را به واسطه سخنانش درباره جمهوری اسلامی ایران مبتلا به اسکیزوفرنیای حاد تشخیص داده و یک نسخه و تعدادی قرص به سفارت عربستان فرستاده ولی سفارتخانه از گرفتن داروها سر باز زده است.
مسؤول این نهاد نیز در گفتوگو با خبرگزاریها، هدف این اقدام را انساندوستانه و از سر عمل به وظیفه پزشکی معرفی کرد. در خبر فوق که باعث شگفتی و تاثر بسیاری از روانپزشکان و مبتلایان به بیماریهای روانی شده است، مشخص نبود که این کمیسیون از چه اعضایی تشکیل شده و آیا بدنه علمی دانشگاههای علومپزشکی نیز در جریان بودهاند یا نه؟
در سایت دانشگاه مربوطه نیز مطلبی له یا علیه این اقدام به چشم نمیخورد، اما با توجه به پوشش گسترده خبری، بهنظر میرسد این اقدام از طرف نهاد یا نهادهایی حمایت شده ولی اینکه متصدیان این نهادها یا مقامها چه کسانی بودهاند، اطلاعی در دست نیست.
در یادداشتی که پیشرو دارید، قصد دارم نگاهی بیندازم به جنبههای علمی و روانشناختی این اقدام و طبیعی است که بحث درباره جنبههای حقوقی و سیاسی آن را به اهل فن واگذار کنم و امیدوار باشم که هیچکس این چند خط را، خدای ناکرده و به ناروا، به حساب تایید رفتارهای نسنجیده و نابخردانه رژیم خودکامه آلسعود نگذارد. این یادداشت صرفا نگاهی روانپزشکانه به موضوع فوقالذکر انداخته است.
سالهاست در رشته روانپزشکی، استیگما یا همان انگ بهعنوان یکی از مهمترین عوامل مقاومت بیماران روانی به درمان شناخته شده است؛ به گونهای که یکی از مهمترین وظایف پزشکان، انگزدایی در جامعه معرفی میشود و آموزش راههای آن و تربیت پزشکانی با نگاه درست و بدون انگ به بیماران روانی از جمله مهمترین اهداف دپارتمانهای روانپزشکی در دورههای کارآموزی و کارورزی پزشکی است.
تعریف انگ این است که بیماران روانپزشکی بهوسیله دیگران با دید تحقیر و بهعنوان شهروندان درجه 2 شناخته میشوند و از بسیاری از حقوق حقه شهروندی خواسته و ناخواسته محروم میشوند. حال آنکه با توجه به دستاوردهای جدید علوم اعصاب بسیاری از بیماریهای روانپزشکی ناشی از تغییرات نوروترانسمیتری و هورمونی سیستم اعصاب مرکزی است و ذاتا تفاوتی بین یک مبتلا به دیابت با یک مبتلا به بیماری روانی وجود ندارد.
اما همچنان متاسفانه «روانی» یکی از رکیکترین ناسزاهایی است که در کشور ما رد و بدل میشود و رفتار مورد بحث در این یادداشت نیز کاملا منطبق بر چنین باور اشتباهی است.
باوری که به حق، دل بسیاری از بیماران مظلوم و بیآزار روانپزشکی و همکاران آگاه را به درد میآورد. حال اگر این کلمه از روی سهو و ناآگاهی توسط یک فرد کمسواد بر زبان آورده شود، شاید قابلاغماض باشد اما یک اقدام سازماندهیشده بهوسیله چند پزشک که قاعدتا همگی حداقل 2 ماه از 7 سال تحصیل خود را با این بیماران گذراندهاند، هیچ توجیهی ندارد.
از طرف دیگر، محتمل است که در طول این مسیر، برنامهریزی و تشکیل کمیسیون و اقدام غریب تحویل دارو هیچ روانپزشکی هم مورد مشاوره قرار نگرفته باشد، چرا که هرکس که حداقل اطلاعات را از این شاخه مهم طب داشته باشد، در راستای چنین رفتار توهینآمیزی گام برنمیدارد.
همچنین تشخیص روانپزشکی برای چهرههایی که هرگز مورد مصاحبه، معاینه و آزمایشهای لازم قرار نگرفتهاند، بهویژه برای چهرههای سرشناس، رفتاری غیرعلمی و غیراخلاقی است که مدتهاست در گایدلاینهای انجمنهای معتبر ممنوع اعلام شده و به وضوح سوءاستفاده از یک رشته برای مطامع دیگر است، چه برسد به اینکه دارو هم تجویز شود!
راقم این سطور بر این باور است که رفتار صورتگرفته، رفتاری غیرعلمی و مهمتر از آن، غیرحرفهای و غیراخلاقی است.
جا دارد دیگر همکاران و بهویژه مسوولان زحمتکش و آگاه دانشگاه علومپزشکی مربوطه نیز ضمن محکوم کردن این رفتار، امکان تکرار آن را از هر طریق ممکن به حداقل برسانند و نشان دهند که سلامت مردم برای جامعه پزشکی از همه چیز مهمتر است و اجازه ندهند که توهین و تحقیر سران نابخرد آلسعود به قیمت ضربه زدن به سلامت ایرانیان تمام شود.