خوش به حال هرکی خوابه ما به بیداری دچاریم
دکتر محمدرضا صائبیپور
دکترای علوم اعصابشناختی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
وقتی به مبحث سیستم عصبی اصلی یعنی مغز، با آن همه مدار و سامانههای عصبی پیچ در پیچ و مواد میانجی عصبی متعدد و گیرنده عصبی انبوه میرسیم، معمای پلیسی «بیماریزایی و درمان» بغرنجتر میشود. در عصر حاضر باوجود اینکه بشر توانسته به قولی «به زیر آورد چرخ نیلوفری را» و بر ماه و مریخ ردپایی از خود یا مصنوعاتاش بگذارد، اما در برابر یک بیخوابی ساده هنوز نتوانسته راهحل درمانی کامل، قطعی و بدون عارضهای ارائه دهد چرا که هنوز هم برای داشتن یک خواب باکیفیت شبانه، توصیه جامع و داروی ایدهآلی در بازار وجود ندارد. خواب بخش مهمی از زندگی انسان محسوب میشود. افراد کمخواب آسیبپذیرترند. کمخوابی احتمال وقوع سوانح، خطر مرگ و میر و وقوع عوارض جسمی ناشی از بیماریهای قلبیعروقی، سکته مغزی و دیابت را افزایش میدهد. احتمال وقوع رفتارهای غیراخلاقی به دنبال بیخوابی و رفتارهای تکانشی و بیاختیار، مانند پرخوری بیشتر میشود و تمایل به مصرف مواد مخدر نیز افزایش پیدا میکند. بین خواب و انواعی از بیماریهای اعصاب و روان نیز ارتباطات دوسویه و تنگاتنگی وجود دارد.
مشکل داروهای خوابآور
برخی از داروهای اعصاب و روان الگوی خواب را دستخوش تغییرات گستردهای میکنند. البته داروهای خوابآور با مکانیسمهای متفاوتی در داروخانهها یافت میشوند. بنزودیازپینهایی مانند دیازپام، اکسازپام، کلونازپام و لورازپام از مشهورترین و قدیمیترین داروهای خوابآور هستند. این داروها باعث شروع و ماندگاری خواب میشوند اما عملا مشکلهایی دارند که از مهمترین آنها میتوان، کاهش اثر دارو در اثر مصرف مداوم را ذکر کرد. یک خواب طبیعی و سالم اساسا با فرحبخشی، نشاط صبحگاهی و احساس انرژی کافی برای تمرکز مستمر در طول فعالیت روزانه همراه است. اگرچه بنزودیازپینها (به اصطلاح عامیانه «زپام»ها) مدت زمان شروع خواب را کاهش و طول مدت خواب را افزایش میدهند اما کیفیت خواب با مصرف این داروها چندان مطلوب نیست و عموما با عوارضی مانند احساس گیجی و دشواری تمرکز در روز بعد همراه هستند.
در بررسی امواج مغزی هنگام خواب، این داروها باعث افزایش طول مرحله دوم خواب و افزایش شمار دوکهای خواب میشوند. بررسیها نشان میدهد در مجموع این تغییرات باعث خارج شدن ساختار خواب از الگوی طبیعی میشود. داروهای نسل جدیدی مانند زولپیدم نیز به بازار آمدهاند ولی با وجود برخی از مطالعات و ادعاهای اولیه مبنی بر حفظ ساختار الکتروفیزیولوژیک خواب، نهایتا این داروها هم چندان موفق عمل نمیکنند. نسلهای انقلابی از داروهای خوابآور جدید با مکانیسمهای اثر متفاوت در راه هستند، اما سالها فرصت نیاز است تا این داروها وارد داروخانهها میشود و در دسترس مردم قرار گیرد.
تجویز دارو باید با توجه به نوع بیخوابی باشد
یک جنبه مهم از درمان دارویی بیخوابی، توجه به نوع بیخوابی است. اگر مشکل فرد صرفا تاخیر در شروع خواب باشد، قاعدتا داروهای خوابآور کوتاهاثر میتوانند با کمترین تغییر در ساختار کلی خواب مشکل را برطرف کنند. متاسفانه دسترسی به این گروه از داروها در بازار ایران دشوارتر است.
تغییر الگوی خواب جوانان
بحث بیخوابی ارتباط تنگاتنگی با ساعت زیستی بدن دارد. گاهی عدم تطابق ساعت بدن با چرخه فعالیت روزانه، هسته اصلی ماجراست. متاسفانه ساعت بدن با به تاخیرافتادن خواب، راحتتر تطابق پیدا میکند تا با جلو کشیدن آن. در طول دهههای اخیر شاهد جابجایی الگوی زمان به خواب رفتن هستیم، یعنی رفتن به رختخواب بهویژه در نسل جوان ما به سمت نیمههای شب یا پاسی پس از آن کشیده شده است.
در این نوع از بیخوابیها وجود داروها و مکملهای غذایی حاوی ملاتونین (ماده موثر برای خواب) یا موثر روی ملاتونین ممکن است کارایی داشته باشد ولی مصرف خودسرانه آن به هیچ وجه توصیه نمیشود. بهترین توصیه برای غلبه بر این نوع از بیخوابیها همان توصیه اجدادی و کهن است که: «سحرخیز باش تا کامروا گردی»
شیوع اختلال خواب در ایران
روشهای جدید درمان غیردارویی بیخوابی غالبا در مراحل تحقیقاتی هستند. برای تسریع و گسترش روشها و داروهای مناسب برای درمان بیخوابی، شرکت بیماران مبتلا به بیخوابی در روند تحقیقات و کارآزماییهای بالینی میتواند بسیار تعیینکننده باشد. اگر تعداد افراد دچار بیخوابی در ایران را بخواهیم با معیارهای جهانی برآورد کنیم، در ایران باید حدود 7 تا 10 میلیون بیمار مبتلا به بیخوابی داشته باشیم. بدیهی است اگر آن گروه از بیمارانی که به علت بیماریهای مختلف دچار اختلال در خواب میشوند را نیز لحاظ کنیم آمار افرادی از جامعه که نیازمند مداخلاتی برای بهبود کمی و کیفی خوابشان هستند چند برابر میشود. شناسایی چنین بیمارانی در ایران و دستهبندی آنها در گروههای انتخابشده، برای سازماندهی کارآزماییهای بالینی گوناگون میتواند کشورمان ایران را به قطب پیشرو در عرصه درمانهای نوین بیخوابی تبدیل کند.
چالشهای درمان بیخوابی
در علم پزشکی ارزشمندترین گزاره شرححال و ثبت و گزارش امانتدارانه و دقیق وضعیت بیمار و تغییرات ایجادشده در اثر مداخلات درمانی است. بعضی از بیماران نکتهسنج و دقیق هستند و متوجه تاثیرهای ظریف و کلیدی درمان میشوند که مدتها از دید پزشکان مخفی مانده است. بهعنوان مثال احساس نیاز و تمایل به خواب تقریبا در همه بیماران مشابه است ولی تفکیک بین اینکه مثلا این احساس خوابآلودگی، ناشی از دارو یا ماده خوراکی خاصی است یا روی فعالیت جسمی و ذهنی تاثیر میگذارد برعهده خود بیمار است که بازگو کردن آن توسط بیمار میتواند به پزشک معالج در امر درمان کمک زیادی کند. دهها و شاید صدها ماده موثر مختلف وجود دارند که میتوانند در هر فرد احساس نیاز به خواب یا همان خوابآلودگی ایجاد کنند. به همه بیماران باید اطمینان داد که بابت بیخوابی نگرانی نداشته باشند و با اطمینانخاطر وارد رختخواب شوند و بدانند که استفاده از قرص خوابآور همیشگی نیست. یکی از شیوههای درمان بیخوابی نحوه و زمان تصمیمگیری در خصوص استفاده از قرص خوابآور است. شیوههایی که بتوانند میزان و دفعات مصرف را کاهش دهند بسیار مهم است. تصور اینکه با یک داروی ایدهآل و تمامعیار، بدون هیچ عارضهای خواب باکیفیتی فراهم خواهد شد، لااقل در آینده نزدیک، دور از ذهن است. معالوصف، رعایت بهداشت خواب، انجام فعالیتهای فیزیکی روزانه و دور کردن تشویش و نگرانی و افکار منفی میتوانند افراد را تا اندازهای از نیاز مبرم به داروهای خوابآور رهایی بخشند. رویکرد علم عصبشناسی به مقوله بهبود کیفیت خواب، برقراری یک بیداری سالم است. همانطور که برای یک «بیداری سالم»، رویکردی به جز برقراری یک خواب سالم و کافی، وجود ندارد. با کنترل ماهیت افکار روزانه (نگرانی و افکار منفی)، افراد عملا در روند درمان خود مشارکت میکنند و چه بسا به کمک تکنولوژیهای انعکاسدهنده عملکرد مغز، راهکارهای ذهنی جدیدی هم کشف شود که به بهبود عملکرد مغز و الگوی امواج مغزی و نهایتا خواب کمک کند. دانشگاه علوم پزشکی بیرجند بستر مناسبی شامل مجموعهای از آخرین روشهای پژوهشی موثر در بهبود خواب گردآوری کرده و آماده تعامل با علاقهمندان مبارزه با بیخوابی است.