پرسشی از دکتر رباب حامدی روانشناس: با همسر سوگوار خود چگونه رفتار کنیم
سوگواری و مرگ عزیزان بخشی جداییناپذیر از زندگی انسانهاست. این تجربه هرچقدر هم که تلخ و دردناک باشد، بهتدریج و به مرور زمان کمرنگ میشود و در نهایت فرد به زندگی عادی خود بازمیگردد. با این حال، حمایت عاطفی اطرافیان میتواند طول این دوران را کوتاهتر و تحمل آن را آسانتر کند. همسران از جمله افرادی هستند که در این زمینه نقش بسیار تاثیرگذاری را ایفا میکنند اما متاسفانه ناآگاهی از رفتارهای درست در زمان سوگواری، ممکن است ناخواسته باعث رنجش همسر داغدار و به تعویق افتادن بهبود او شود. در «همسران» این هفته دکتر رباب حامدی، روانشناس مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی تهران به ما میگوید چگونه و با چه رفتارها و ادبیاتی به همسر خود در این وضعیت آرامش ببخشیم.
: سوگواری چه تاثیری بر روحیه و زندگی افراد میگذارد؟
طبق یک تقسیمبندی کلی، فرایند سوگواری 3 مرحله دارد که عبارتند از: انکار، بروز احساسات منفی و پذیرش. در اولین مرحله یعنی انکار که از چند ساعت تا چند روز طول میکشد فرد سوگوار باور نمیکند عزیزش را از دست داده است. طولانی شدن این مرحله یکی از نشانههای بیماریزا شدن فرایند سوگ است. در مرحله دوم احساسات منفی بروز پیدا میکنند که معمولا بهصورت افسردگی و خشم هستند. نشانههای افسردگی نیز در قالب غمگینی، ناامیدی، احساس گناه، پوچی، پشیمانی، سردرگمی، سرزنشگری، بیحسی و کرختی، بیقراری، اختلال در خواب و خوراک، اختلالات گوارشی و... دیده میشود. از سوی دیگر، فرد سوگوار به دلیل از دست دادن عزیزش خشمگین است. نشانهگیری این خشم میتواند به سوی خود فرد، افراد خانواده و حتی متوفی باشد. او ممکن است خود را سرزنش کند که به اندازه کافی به متوفی در طول زمان حیاتش رسیدگی نکرده یا ممکن است از افراد خانواده خشمگین باشد و آنها را مسئول مرگ عزیزش بداند. گاهی نیز فرد سوگوار از متوفی عصبانی است که چرا او را ترک کرده و تنها گذاشته است. در سومین مرحله سوگ که پذیرش است و بهتدریج فرد به روال عادی زندگی برمیگردد، الگوی خواب و خوراکش طبیعی میشود، انرژی قبلی را بازمییابد و فعالیتهای روزانهاش را شروع میکند.
: در چنین وضعیتی، همسر فرد داغدار چگونه میتواند با رفتارهای مناسب به او آرامش بخشد؟
فارغ از زن یا مرد بودن باید به فرد فرصت داد تا مساله فقدان را بپذیرد و با آن کنار بیاید. به یاد داشته باشیم که تا رسیدن به سازگاری شاهد ناآرامی، بیقراری و ابراز احساسات منفی در فرد عزادار خواهیم بود. باید فرصت سوگواری و گریه را فراهم کنیم و مانع رفتن او سر مزار متوفی نشویم. حتی وقتی میبینیم عزادار غالبا سکوت میکند و بهتزده است، باید با حرف زدن در مورد عزیز از دست رفته فرصتی برای ابراز احساسات او فراهم آوریم. گاهی در شرایط سوگواری، افراد سعی میکنند جلوی گریه همسرشان را بگیرند یا روحیه او را شاد کنند اما اغلب در این کار موفق نمیشوند و سرخورده و عصبانی میشوند. بنابراین بهترین کمک به همسر این است که او را برای ابراز احساس آزاد بگذاریم، در دسترس باشیم و مهربانانه به حرفهایش گوش دهیم.
: برای همدردی با همسران باید دقیقا از چه کلماتی استفاده کرد؟ آیا استفاده از عبارتهایی مثل گریه نکن، درست میشود، اشکالی ندارد و... درست است؟
نه، یکی از عواملی که باعث میشود فرآیند سوگ بیش از حد معمول طول بکشد یا به سوگ پاتولوژیک تبدیل شود سوگواری نکردن فرد عزادار است. گاهی افراد به دلیل مسئولیتپذیری بیش از حد نسبت به دیگران یا فشار جمع و اینکه از آنها انتظار میرود خوددار باشند و به خاطر دیگر افراد خانواده گریه نکنند، احساسات خود را سرکوب میکنند و سوگواری نمیکنند. درحالی که اگر فرد سر مزار حاضر نشود یا به هر دلیلی گریه نکند از دوره سوگ به سلامت نخواهد گذشت و ممکن است در آینده به افسردگی مبتلا شود. بنابراین وقتی همسر فرد عزادار برای ابراز محبت یا دلداری دادن او را از گریه کردن منع میکند، هیجانهای منفی درونی به بیرون راه نخواهند یافت و این مساله در درازمدت تاثیر روانی منفی روی عزادار میگذارد. سعی و تلاش همسر برای طبیعی و کماهمیت جلوه دادن فقدان با هدف آرامش بخشیدن به فرد داغدار هم باعث میشود او برای نشان دادن اهمیت وضعیت، از خود رفتارهای سوگوارانه بزرگنمایی شده یا نمایشی بروز دهد. نصیحت کردن و استفاده از عبارتهایی مثل «گریه نکن، به فکر بچهها باش! اون الان تو بهشته» نیز کارساز نیست و نمیتواند فرد را آرام کند. برای همدلی کردن باید بتوانیم خود را به جای عزادار بگذاریم و فقدان را از دید او ببینیم. برخی جملات همدلانه در این مورد عبارتند از: «حق داری ناراحت باشی، من هم اگر جای تو بودم همینقدر ناراحت بودم، از دست دادن عزیزان سخته، چه لحظات سختی را میگذرانی.» گاهی هم لازم نیست چیزی بگوییم، کافی است سکوت کنیم و کنار عزادار باشیم و با در آغوش گرفتن او حضور ملاطفتآمیز خود را نشان دهیم.
: معمولا چقدر زمان میبرد تا همسر سوگوار به حالت عادی برگردد؟
این موضوع به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ از جمله نسبت فرد با متوفی، چگونگی فوت (ناگهانی یا پس از یک دوره بیماری مزمن)، میزان وابستگی و رابطه فرد عزادار با متوفی، نقش متوفی در زندگی او، ویژگیهای شخصیتی عزادار و میزان دریافت حمایت از دیگران، اما در اغلب موارد فرد سوگوار، بین 2 تا 6 ماه نیاز دارد تا با شرایط جدید سازگار شود و زن و مرد از این نظر تفاوتی با هم ندارند.
: در رابطه با رفتارهای جنسی در این دوران چه نکتههایی را باید رعایت کرد؟
درگذشت عزیزان معمولا بار هیجانی منفی زیادی به افراد وارد میکند. وقتی شخص عزادار است، معمولا میل جنسی او کاهش مییابد. البته بعضی افراد ممکن است تغییر قابلتوجهی در این زمینه تجربه نکنند؛ بهخصوص آقایان که رابطه جنسی برایشان کارکرد کنترل استرس نیز دارد. به هرحال اوایل دوران سوگواری احتمال دارد زن یا شوهر آمادگی جسمی یا روانی کافی برای این روابط نداشته باشد. بنابراین همسر باید این موضوع را درک کند، توقع کمتری داشته باشد و ارضای نیاز خود را به تعویق بیندازد. باتوجه به اینکه یکی از ابعاد رفتار جنسی به خصوص در زنان جنبه عاطفی آن است، اگر در ضمن این روابط فرد عزادار محبت، توجه و حمایت دریافت کند راحتتر دوره سوگ را میگذراند.
: آیا روابط زناشویی به تقویت روحیه همسر در زمان سوگواری کمک میکند؟
تاثیر رابطه زناشویی بر تقویت روحیه طی این دوران در همه افراد یکسان نیست. در هر صورت اگر این رابطه حالت اجباری نداشته باشد و طرفین آمادگی کافی داشته باشند، نهتنها وضع بدتر نمیشود بلکه به دلیل دریافت توجه، عشق و محبت موجبات تسکین فرد سوگوار نیز فراهم میشود.
: از چه زمانی بهتر است این روابط از سر گرفته شوند؟
برای شروع مجدد این روابط زمان استانداردی وجود ندارد بلکه این موضوع به میزان موافقت و آمادگی عزادار بستگی دارد. حتی اگر فرد سوگوار در اولین روز عزاداری مایل به انجام این رابطه باشد نباید از سوی همسرش مورد سرزنش قرار گیرد.
* حرف بزن بغض مرا باز کن/ دیرزمانی است که بارانیام (محمدعلی بهمنی)
بازگشت به زندگی در 12 حرکت
1) برای بهبود عجله نکنید و به خودتان و دیگران برای سازگاری با شرایط جدید فرصت دهید.
2) به یاد داشته باشید هیچکس نمیتواند رنج شما را از بین ببرد و بسیاری از افراد نمیدانند برای آرام کردن شما چه بگویند.
?) زمانی که غمگینی به شما هجوم میآورد، سعی کنید به طریقی هر ساعت را سپری کنید. انجام کارهایی که حواستان را پرت میکند میتواند برای لحظاتی شما را از درد و غم برهاند.
4) به خود و دیگران اجازه دهید در غم عزیز از دست رفته عزاداری کنید. احساسات خود را ابراز و گریه کنید و در این حال نگران نباشید که دیگران در مورد شما چه میگویند.
5) بیحالی، کمانرژی بودن و کاهش عملکرد روزانهتان را طبیعی بدانید.
6) تا جایی که ممکن است در کوتاه مدت ارتباط با افرادی که شما را درک نمیکنند یا رفتار مناسبی ندارند را کم کنید.
7) بهتدریج و با توجه به میزان انرژی که در خود احساس میکنید فعالیتهای گذشته را از سر بگیرید. برای این کار فهرستی از فعالیتها تهیه کرده و از راحتترین آنها شروع کنید. منتظر نباشید که نسبت به انجام یک کار حتما تمایل پیدا کنید، دست به کار شوید و آن را انجام دهید.
8) از سرزنش کردن خود به خاطر کوتاهیهای احتمالی در رسیدگی یا رفتار با عزیز از دست رفته دست بردارید.
9) به جای نگه داشتن همه وسایل متوفی، تنها چند یادگاری از او حفظ کنید.
10) هر موقع احساس کردید به ایجاد رابطه با عزیزتان نیاز دارید، همه حرفهای خود را در یک دفترچه برای او بنویسید.
11) زندگی ادامه دارد، بنابراین لذتهای کوتاه زندگی را حتی در دوران سوگواری از خود دریغ نکنید.
12) به یاد داشته باشید بازگشت به زندگی روزمره و حرکت رو به جلو به معنای فراموش کردن عزیزتان نیست.
دلداری به آقایان
باتوجه به اینکه مردها در زمان ناراحتی معمولا احساسات خود را میپوشانند و ترجیح میدهند تنها باشند تا ماجرا را در ذهن خود حلاجی و راهحل پیدا کنند، یکی از راههای کمک به شوهر سوگوار، راحت گذاشتن و کنکاش نکردن در رفتارهای اوست. البته زن باید کنار همسر باشد و به ایجاد آرامش جسمی و روانی در خانه کمک کند.
دلداری به خانمها
در مورد خانمها نیز باتوجه به اینکه در زمان ناراحتی دوست دارند صحبت کنند و افکار و هیجانهای منفی خود را بیرون بریزند، شوهر باید بدون سرزنش یا قضاوت پای حرفهای همسر عزادار خود بنشیند و حتی وقتی صحبتهای تکراری یا غیرمنطقی او را در مورد متوفی میشنود آنها را تصحیح نکند بلکه با رفتارهای کلامی و غیرکلامی به همسر خود نشان دهد به او گوش کرده و درکش میکند. طبیعی است باتوجه به کمانرژی بودن فرد عزادار، کمک به زن در انجام امور خانه و فرزندان میتواند به او در عبور از سوگ یاری رساند.
نگاه روانپزشک
دکتر امیرعباس کشاورز،عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران
کدام سوگواری غیرطبیعی است؟
کسانی که دچار سوگواری میشوند بهطور معمول نیازی به دارو ندارند زیرا سوگواری واکنشی طبیعی پس از فقدان است و نباید از آن جلوگیری کرد. احساس سنگینی، به هم ریختگی، مختل شدن خواب و اشتها، بیحوصلگی و... همگی از واکنشهای طبیعی نسبت به از دست دادن عزیزان هستند اما اگر این واکنشها از لحاظ شدت یا مدت، بیش از حد شوند، غیرطبیعی محسوب میشوند. در فرهنگ ایرانی، مدت سوگواری معمولا تا 40 روز است.
از لحاظ علمی نیز این دوران ممکن است تا چندین ماه طول بکشد. اما اگر سوگواری به 6 ماه یا بیشتر برسد ممکن است نشانه وجود اختلالهای روانپزشکی باشد. از لحاظ شدت نیز اگر سوگواری باعث شود فرد به خود آسیب برساند، دچار توهم شود، صدای فرد متوفی را بشنود، تمایل به نگه داشتن وسایل او برای مدت طولانی به همان شکل اولیه را داشته باشد، بخواهد که با خودکشی به او بپیوندد، کاهش وزن شدید پیدا کند، نتواند به سرکار و زندگی روزمره خود بازگردد، دچار اضطراب شدید و اختلال در خواب شود و دائم خواب متوفی را ببیند باید توسط روانپزشک مورد بررسی قرار گیرد.
در این شرایط احتمال وجود بیماریهای روانپزشکی به خصوص افسردگی مطرح میشود و مصرف دارو ضرورت پیدا میکند. نوع دارو نیز برحسب شرایط میتواند متفاوت باشد؛ از داروهای ضد افسردگی گرفته تا داروهای ضد اضطراب، ضد توهم و... در این زمینه کاربرد دارند.
مصرف خودسرانه داروهای آرامبخش و یا خوابآور در دوران سوگواری ضرورتی ندارد. این داروها ممکن است با سرکوب احساسات فرد، در فرآیند سوگواری اختلال ایجاد کنند و در بلند مدت مشکلات روانپزشکی بوجود بیاورند. البته مصرف گذرا و موقت از آنها معمولا برای افراد عادی مشکلی ایجاد نمیکند.
در هر صورت سوگواری روندی مفید است و بی قراری، ترس از تنهایی، گریه کردن و... هیچکدام غیرطبیعی محسوب نمیشوند. بنابراین نباید با یک نیروی خارجی مثل دارو از آنها جلوگیری کرد مگر اینکه شدت یا مدتشان بیش از حد شود و یا فرد از قبل استعداد یا سابقه افسردگی، اضطراب و دیگر مشکلات روانپزشکی داشته باشد. در بعضی موارد خاص نیز افرادی که دچار مشکلات خفیف روانپزشکی هستند و دارو مصرف میکنند بهتر است در دوران سوگواری با توصیه روانپزشک مصرف داروی خود را قطع کنند تا روند طبیعی سوگواری را طی نمایند.