وقتی بچهها با ازدواج بزرگترها مخالفند
دکتر مهدی زارع بهرامآبادی
روانشناس و عضو هیات علمی مرکز تحقیق و توسعه علوم انسانی
ازدواج مجدد، بعد از جدایی یا فوت همسر اتفاق میافتد. این افراد تجربه یک رابطه زناشویی مشترک و گاهی نیز فرزندی را با خود همراه دارند. ازدواج مجدد حق طبیعی و شرعی همه مردها یا زنهاست اما در این مواقع موانعی وجود دارد که اگر به موقع و با درایت بررسی نشوند، میتواند خیلی مشکلساز شود و زندگی را برکام اهالی منزل تلخ کند و حتی باعث فروپاشی زندگی جدید نیز شود. اگر زن و مردی به هر دلیلی از زوج خود جدا شدهاند و هیچ یک از دو طرف فرزندی هم ندارند، تقریبا میتوان گفت مشکل چندانی وجود ندارد ولی اگر یکی از طرفین یا هر دو طرف فرزند یا فرزندانی داشته باشند، ازدواج آنها موانعی دارد که باید قبل از رفتن زیر یک سقف حل و فصل شود.
1. تهدید نظام خانواده
وقتی یکی از اعضای خانواده به واسطه طلاق یا فوت از خانواده حذف میشود؛ والد باقیمانده تلاش میکند تا به هر طریقی شده به نظام و ثباتی که متفاوتتر از قبل است دسترسی پیدا کند. پس خانواده تکوالدی شده، روش دیگری را در پیش میگیرد تا امور زندگی را در دست بگیرد و راه را ادامه دهد. نظام نوین شکلگرفته بهتدریج با یک والد قوام پیدا میکند اما وقتی موضوع ازدواج مجدد پیش میآید این نظام دوباره با تهدید مواجه میشود؛ یعنی با ورود فرد دیگر به خانه قرار است نظام شکلگرفته دوباره تغییر کند. این تغییر مانند یک بیثباتی و تهدید برای زندگی است و طبیعی است که در مقابل تهدید جدید اعضای خانواده موضعگیری کنند و مخالفتهایی آغاز شود.
2. تغییر نظام قدرت
از جمله چالشهایی که خانواده با آن روبرو است تغییر قدرت است که باید متوازن شود. قبل از ازدواج زوجین، قدرت کاملا در اختیار یک والد بود و همه دستورها از طرف او صادر میشد و اختیار و ابتکار عمل به عهده او بود ولی وقتی والد دیگری، ناپدری یا نامادری اضافه میشود که در جایگاه پدرخوانده یا مادرخوانده قرار میگیرد به همان میزان هم اختیار و قدرت میخواهد تا بتواند در تصمیمگیری و امور خانه مشارکت کند. تصمیمگیری فرد تازه وارد در امور خانواده همیشه اوایل شروع زندگی جدید مشکلساز است تا اینکه کمی زمان بگذرد و خانواده او را بپذیرند، بنابراین افرادی که میخواهند وارد چنین زندگیای شوند نباید برای شکلدادن نظام واحد خیلی عجله کنند و قبل از شروع زندگی مشترک با حوصله، گفتوگو و احترام به حق و حقوق یکدیگر به سوی یک نظام مشترک حرکت کنند.
3. مخالفت فرزندان
هر چقدر فرزندان دو طرف، سن بالاتری داشته باشند (دوران جوانی را سپری کرده باشند) ازدواج مجدد آسانتر خواهد بود چون آنها از روی عقل و منطق فکر میکنند و با موضوع کنار میآیند. هر چه سن فرزندان پایینتر باشد مخالفتها بیشتر است بهخصوص نوجوانان در این موارد مشکلات و موانع زیادی را سر راه پدر یا مادر قرار میدهند. در کودکان نیز واکنش شدیدی در قبال ازدواج پدر یا مادر دیده میشود ولی این واکنشها معمولا موقتی و کوتاهمدت است کودکان زودتر از نوجوانان خود را با سیستم جدید وفق میدهند. البته رفتار درست والدین را نباید از نظر دور داشت. والدین باید خیلی با درایت و احتیاط عمل کنند.
4. دعوای فرزندان
وقتی فقط یکی از زوجین فرزند دارد ازدواج آسانتر است. ولی وقتی هر دو زوج فرزند میآورند وضعیت سختتر میشود، چون ممکن است هرکدام از زوجین، فرزندپروری خاص خود را داشته باشد و آزادی و قدرتی که به فرزندان میدهد متفاوت باشد. فرزندان نیز همچنان تعامل و ارتباط با بستگان قبلی را دارند که این موضوع نیز زندگی را پیچیدهتر میکند. بنابراین اگر هر دو زوج صاحب فرزند هستند، حتما باید قبل از ازدواج در بسیاری از مسائل به توافق برسند. متاسفانه گاهی مرد و زن روی موضوع به این مهمی وقت نمیگذارند و در مدت کوتاهی به این نتیجه میرسند که چون ما همدیگر را دوست داریم دیگر مشکلی وجود ندارد و میتوان بقیه مسایل را حل کرد اما قبل از ازدواج باید با فرزندان آشنا شد و زمانی را با آنها گذراند.
5. بازتعریف نقش والد-فرزندی
حتی اگر والدی صاحب فرزند نیست، باید نقش و جایگاه پدرخوانده یا مادر خوانده را بداند. گاهی فرد تصور روشنی از پدر یا مادرخواندگی ندارد و فقط بهعنوان همسر وارد زندگی مشترک میشود. در چنین زندگیای نمیتوان فقط نقش همسری ایفا کرد، اگر آمادگی برای حضور عضو جدیدی که نیاز به مراقبت دارد، وجود نداشته باشد تنش ایجاد میشود چون والد سرپرست فرزند، انتظار کمک در امور فرزندپروری را خواهد داشت. این موضوع میتواند رابطه بین زوجین را مخدوش کند.
ضرورت گفتوگو
ازدواج مجدد با حضور فرزندان قطعا بدون مشکل نیست. زن و مرد باید قبل از شروع زندگی درباره مسایل اقتصادی، فرزندپروری و... صحبت کنند و گفتوگو برای یکدستکردن شیوه فرزندپروری و تعامل فرزندان را در نظر بگیرند. اگر بدون حل و فصل کامل مشکلات وارد زندگی مشترک شوند، قطعا با کلاف پیچ در پیچ مشکلات و سردرگمی مواجه خواهند شد.
نگاه روانشناس
دکتر پرویز رزاقی
مشاور خانواده و مدرس دانشگاه آزاد اسلامی
به شکست احتمالی هم فکر کنید
در جامعه گاهی با افرادی مواجه میشویم که چند ازدواج ناموفق داشتهاند و باز هم دنبال ازدواج دیگری هستند. موضوع این نیست که آنها حق ازدواج سوم یا چهارم را ندارند؛ مساله این است که برای جلوگیری از شکستهای متعدد درزندگی مشترک باید موارد احتمال شکست در زندگی زناشویی یکبهیک بررسی شوند:
1) ممکن است فرد در انتخاب همسر مشکل داشته باشد، یعنی ملاکهایی مدنظرش باشد که با خصوصیات روانی و رفتاری او مطابقت ندارد. انسانها باید از خود شناختی داشته باشند و در ازدواج به همه ملاکها توجه کنند.
2) بسیاری از خانمها یا آقایان بعد از طلاق سعی دارند خیلی زود وارد زندگی زناشویی دیگری شوند تا به حرف و حدیثها پایان دهند. عملکردهای فوری چندان آگاهانه و از روی درایت نیستند و امکان اشتباه در آنها زیاد است. بعد از طلاق باید به خود وقت داد و به دقت مشکلهای زندگی زناشویی قبلی را بررسی کرد تا خطاهای قبلی دوباره تکرار نشود.
3) گاهی واقعا فرد دچار اختلال شخصیت است و از یک مشکل روانشناختی مثل شخصیت ضداجتماعی، وسواسی و ... رنج میبرد و شرایطی را در زندگی بهوجود میآورد که برای همسر قابل تحمل نیست. امروزه درمانهای مناسبی برای افراد دارای اختلال شخصیت وجود دارد.
4) وجود امکانات رفاهی هم شاید به ازدواجهای مجدد کمک کند. تعدد ازدواج به دلیل امکانات بیشتر در آقایان دیده میشود.