چند روز پیش خانمی به مطب مراجعه کرده بود و از من خواست برای فرزندش که بهدلیل ابتلا به اوتیسم متوسط زیر نظر بود نامهای بنویسم و تایید کنم این کودک کنار سایر کودکان عادی میتواند همراه با مربی سایه در مهدکودک حاضر شود. این مادر مینالید که تا به حال 2 بار مهدکودک خود را عوض کرده زیرا یا مهدها بهدلیل مشکلات رفتاریای که فرزندش دارد پذیرای او نیستند یا حضور مربی سایه را کنار فرزندش در مهد نمیپذیرند و او را عامل بروز اختلال در امر آموزش سایر کودکان میدانند. این در حالی است که حضور این کودکان کنار کودکان عادی امتیازاتی برای هر 2 طرف دارد و در ضمن حقوق انسانی این کودکان حکم میکند در مدارس عادی همراه با همسن و سالان خود درس بخوانند و بازی کنند.
حدود حداقل 50 سال است که طرح ادغام کودکان با نیازهای ویژه در مدارس کودکان عادی در کشورهای دنیا در حال اجراست. براساس این طرح، کودکان با نیازهای خاص میتوانند کنار سایر همسن و سالان خود به مدارس عادی بروند و با در اختیار داشتن مربیان سایه و ساعات ویژه آموزش درس بخوانند. این نوع ادغام تحصیلی هم برای کودکان با نیازهای خاص هم برای کودکان عادی امتیازاتی را به دنبال دارد که مهمترین آن عادیسازی کودکان با نیازهای خاص در جامعه و تقویت مهارت همدلی است. کودکان خاص با هر مشکل و معلولیتی، چه ذهنی و چه جسمی میتوانند در شرایط عادی جامعه با همسالان خود ادغام شوند و در این میان کودکان عادی میآموزند کنار خود، کودکان و همسالانی را داشته باشند که تفاوتهایی با آنها دارند و این تفاوتها ملاک تبعیض رفتاری از جانب هیچکس نیست.
همدلی کردن و حمایت بدون اینکه باعث آزار طرف مقابل شود، مهارتی است که کودکان عادی کنار کودکان با نیازهای خاص به آن میرسند. یکی دیگر از امتیازات، افزایش اطلاعات کودکان عادی است. کودکان بسیاری از کشورها در مقایسه با کودکان کشور ما اطلاعات بیشتری در مورد اختلالاتی مانند بیشفعالی، اوتیسم، کمتوانی ذهنی و... دارند زیرا بچهها در مسیر آموزش و رشد مکلف شدهاند اطلاعاتی در مورد کودکان با نیازهای خاص کسب کنند در حالی که در کشور ما این اطلاعات حتی به خود کودکان مبتلا به بیشفعالی داده نمیشود و والدین سعی میکنند اطلاعات مربوط به دارو را برای درمان بیشفعالی از کودکان خود مخفی کنند. کسب مهارتهای ارتباطی از کودکان عادی امتیاز دیگری است که ادغام برای کودکان با ویژگیهای خاص دارد. کودکان خاص میتوانند از کودکان عادی مهارتهای اجتماعی و بیانی را بیاموزند و رفتارهای مثبت خود را تقویت کنند. طبیعی است که مساله ادغام کودکان با نیازهای ویژه بودجه بیشتری را به دولت تحمیل میکند. باید تیم توانبخشی شامل کاردرمانگران ذهنی و گفتاردرمانگران در مدارس مستقر شوند.
البته اکنون نیز در مدارس استثنایی تیم درمانی حضور دارد اما اگر طرح ادغام اجرا شود، باید حضور این افراد در مدارس پررنگتر شود. به نظر میرسد سیستم آموزش قبل از دبستان و دبستان در کشور ما هنوز آمادگی لازم را برای پذیرش این طرح و پذیرش مربیهای سایه ندارد. در حالی که این روند کاملا طبیعی است و در بسیاری از کشورهای دنیا در حال اجراست و کودکان با نیازهای خاص در مدارس عادی مربی ویژه خود را همراهشان دارند.
متاسفانه در کشور ما تعداد محدودی از مهدها پذیرای این کودکان و مربیان سایه هستند و علت عدم پذیرش اطلاعات کم مدیران مهد یا مدارس در مورد اختلالاتی مانند اوتیسم است. با تلفیق این کودکان کنار کودکان عادی بهتدریج ترس و ناآگاهی مربیان آموزشی جای خود را به همدلی و کمک میدهد. واقعیت این است که این کودکان تفاوتی با همسالان خود ندارند و تنها به کمی آموزشهای ویژه نیاز دارند. بسیاری از مواقع توجیه نظام آموزشی در نپذیرفتن مربی سایه کودکان خاص کنار سایر مربیان، بیانضباطیای است که شاید در کلاس ایجاد شود اما در سراسر دنیا، در کلاسها باز است و معلمان مختلف در حال رفت و آمد هستند و کودکان مشغول آموزشهای گروه محور میشوند.
کودکان با نیازهای خاص نیز کنار این کودکان همراه با مربی خود آموزش میبینند و این مربی در امر آموزش دیگر کودکان اختلالی ایجاد نمیکند. حتی اگر دیدگاه این باشد که این مربی اختلالی در روند آموزش سایر کودکان ایجاد میکند، حقوق انسانی کودکان با نیازهای خاص این مساله را ایجاب میکند که این کودکان مانند سایر همسالان خود حقوق آموزشی داشته باشند و به بهانه اختلال در امر آموزش این حق از آنها سلب نشود. در کشورهای پیشرفته در هر کلاس درس ممکن است 1 یا 2 کودک با نیازهای خاص وجود داشته باشد که با مربی سایه سر کلاس حاضر شوند. به تعداد کودکان خاص در هر کلاس از تعداد کودکان عادی کاسته میشود تا معلم فرصت کافی برای آموزش به این کودکان داشته باشد. مربی سایه تسهیلگر ارتباط بین مربی کلاس و کودک با نیازهای خاص است. در کشور ما مربیان مهدها و مدارس گمان میکنند حضور مربی سایه باعث وابستگی بیشتر این کودکان خواهد شد اما این تلقی درست نیست. هدف سیستم درمانی وابسته کردن کودک به مربی سایه نیست، بلکه مربی سایه پشتیبانی برای آموزش مهارتهای اجتماعی به کودک است.
دکتر کتایون خوشابی
روانپزشک کودک و نوجوان، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران