آخرین بررسیها و آمارهای پزشکی قانونی در مورد تعداد مراجعان به این سازمان برای نزاع، درگیری و کتککاری مربوط به سال 94 و فروردین 95 است. براساس این آمار، در نخستین ماه از سال جاری 6 هزار و 928 نفر به دلیل صدمات ناشی از نزاع به مراکز پزشکی قانونی استان تهران مراجعه کردهاند. آماری که تقسیم آن به تعداد روزهای ماه فروردین به عدد روزانه وقوع 223 نزاع در تهران میرسد و از میان مراجعهکنندگان این ماه 4 هزار و 343 نفر را مردان و 2 هزار و 595 نفر را زنان تشکیل میدهند. این آمارها با وجود اینکه کاهش 5/2 درصدی نزاع و کتککاری مردم را نسبت به مدت مشابه سال گذشته نشان میدهد ولی باز همین تعداد از درگیری و نزاع بیانگر این مساله است که آستانه تحمل مردم خیلی بالا نیست و این درگیریها میتواند زنگ خطر بسیاری از آسیبهای اجتماعی دیگر را دنبال داشته باشد. از سوی دیگر، آمارهای پزشکی قانونی فقط تعداد مراجعان به این سازمان را برای نزاع بیان میکند، در صورتی که بسیاری از افراد که درگیری دارند و کتککاری میکنند اصلا به این سازمان مراجعه نمیکنند، بنابراین تعداد نزاعها و درگیریها بیش از این خواهد بود.
یک روز گرم تابستانی را تصور کنید که برای رفتن به سرکار عجله دارید و بدوبدو سوار اتومبیلتان میشوید و از پارکینگ منزل بیرون میآیید. ناگهان میبینید جلوی در پارکینگ شما، یک راننده خودخواه اتومبیلش را پارک کرده و معلوم نیست کی قرار است برگردد. عصبانی و غرغرکنان از اتومبیل پیاده میشوید و به اطرافتان نگاه میکنید تا شاید اثری از راننده خودرو پیدا کنید. 15 دقیقه میگذرد و یک نفر آهستهآهسته از پیادهرو به اتومبیل نزدیک میشود و سوار آن میشود. با مشاهده قیافه عصبانی شما آرام شیشه خودرو را پایین میآورد و میگوید: «ببخشید رفتم پسرم را به مهدکودک ببرم، زود برگردم که صحبت مربی مهد طولانی شد؛ شرمنده.» ولی عصبانیت شما آنقدر زیاد است که با یک عذرخواهی ساده فروکش نمیکند، شروع میکنید به داد و فریاد و ناسزاگفتن و راننده اتومبیل هم همراه قفل فرمان اتومبیلش پیاده میشود تا جواب ناسزاهای شما را جور دیگری تلافی کند. خلاصه درگیری شروع میشود و درگیری لفظی تبدیل میشود به کتککاری و هر اتفاقی بعدش ممکن است، بیفتد. تعجب نکنید، بسیاری از درگیریها و دعواها بر سر مسائل کوچک روزمره شکل میگیرد و بعد بغرنج میشود و کار به زدوخورد و آسیبهای جسمی و روانی میرسد.
مردم برای کنترل خشم آموزش ندیدهاند
البته بسیاری از درگیریها و نزاعها ریشه خانوادگی دارد و بین اعضای خانواده رخ میدهد ولی آنچه بیشتر و در سالهای اخیر شاهد آن هستیم، درگیریهای خیابانی است و این مساله نشان میدهد آستانه تحمل مردم پایین آمده و نمیتوانند خشمشان را کنترل کنند. دکتر محمدمهدی لبیبی، استاد دانشگاه و جامعهشناس در گفتوگو با «سلامت» پایین آمدن آستانه تحمل مردم در برابر یکدیگر را یک مشکل تاریخی میداند و میگوید: «تغییر برخی رفتارها که در طول زمان در فرد شکل گرفته کار بسیار سختی است. در جوامع مختلف میزان صبوری افراد نسبت به مشکلات متفاوت است؛ به طور مثال مردم آسیای جنوبشرقی و آمریکای جنوبی، آرام و صبور هستند و این خصوصیت ارتباطی به وضعیت اقتصادی آنها ندارد و اصلا نمیتوان نتیجه گرفت که چون از نظر اقتصادی در شرایط مناسبتری قرار دارند پس مردم آرامتری هستند.» موضوع دیگری که دکتر لبیبی آن را مطرح میکند، آموزشهای خانوادگی است: «متاسفانه بچهها در خانواده در مورد صبور بودن، تحمل مشکلات و کنترل خشم آموزش نمیبینند و همواره مشاهده میکنند والدینشان افراد درگیری هستند و کمتر اهل تحمل و مدارا، در نتیجه آنها هم یاد میگیرند اینگونه باشند. در جامعهشناسی این اتفاق فرآیند جامعهپذیری نام دارد.» مساله دیگری که این جامعهشناس بر آن تاکید دارد، نقش نظام آموزشی است: «متاسفانه همه مردم در مورد رفتار اخلاقمدار خوب صحبت میکنند ولی در عمل یعنی در برخورد با همکاران، رانندگی و سایر روابط اجتماعی پایبند اخلاق نیستند. این مساله نشان میدهد بچهها از دوران کودکی در مورد اخلاق عملی آموزش ندیدهاند و حتی تفریحات و ورزش آنها نیز برای آموزش مدارا و صبور بودن نیست.» به گفته این استاد دانشگاه، تحقیقات جدید نشان میدهد در کشورهایی که میزان درگیری بالاست باید ریشههای درگیری را پیدا کنیم تا بتوانیم جلوی آنها را بگیریم.
مسائل اقتصادی تاثیری در تنشهای اجتماعی ندارد
یکی از نظریههایی که در مورد آسیبهای اجتماعی درگیریهای اجتماعی مطرح است، نقش مسائل اقتصادی در شکلگیری این رفتارهای تنشزاست. آیا این نظریه در کشور ما میتواند مصداق داشته باشد؟ دکتر لبیبی اعتقاد دارد: «شاید این نظریه در مورد تعداد کمی از مردم مصداق داشته باشد ولی باید بپذیریم مردم ما با توجه به شاخصهای بینالمللی فقیر نیستند و حتی در شهرستانهای کوچک نیز سطح زندگی مردم بهگونهای است که نمیتوان آنها را فقیر نامید. مشکلی که وجود دارد این است که مردم به دلیل سطح توقعات و چشم و همچشمی، خودشان را فقیر میدانند، مثلا اگر نمیتوانند اتومبیل مدل بالا یا جدیدترین مدل تلویزیون را بخرند، تصور میکنند فقیر هستند. در صورتی که در کشوری مانند هند، جمعیت زیادی از مردم هنوز تلویزیون سیاه و سفید دارند، بنابراین اینکه تعداد زیادی از مردم ما خودشان را به سختی میاندازند تا مدام وسایل الکترونیک جدیدی بخرند، مربوط به دیدگاهشان است نه مشکلات اقتصادی جامعه.»
ترکمنستان یکسال رئیسجمهور نداشت، تنش هم نداشت
این جامعهشناس صحبتهایش را با اشاره به مردم ترکمنستان که کشورشان یک سال رئیسجمهور نداشت ولی هیچ تنشی نیز در آنها مشاهده نشد، ادامه میدهد: «در صورتی که مردم ترکمنستان امکانات رفاهی خاصی ندارند و آدمهای بسیار سادهای هستند، ولی باید به این نکته توجه کنیم، در جوامعی که مردم احساس تبعیض و بیعدالتی میکنند و تصور میکنند حق آنها خورده شده، روحیه افراد ضعیف میشود و تحملشان نسبت به مسائل کم و درگیری در رفتارشان مشاهده میشود. از طرف دیگر، احساس اجرا نشدن قانون به طور یکسان برای همه باعث سرخوردگی اجتماعی میشود و فرد میبیند اطرافیانش به راحتی خلاف میکنند ولی خودش اینگونه نیست. نتیجه این میشود که فرد دچار تعارض میشود و رفتارهای تنشزا در او شکل میگیرد.» به گفته این جامعهشناس، آلودگی هوا و ترافیک افراد را مستعد خشونت میکند و تاثیرش از سایر معضلات اجتماعی هزاران برابر بیشتر است. همچنین گرما بیشتر افراد را مستعد عصبانیت میکند. به همین دلیل مردمی که در آب و هوای معتدل زندگی میکنند، کمتر عصبانی میشوند.
به بیماران اعصاب و روان انگ پرخاشگری نزنید
دیدگاه دیگری که در مورد تنشهای اجتماعی و خانوادگی مطرح است، افزایش بیماریهای روانی در سالهای اخیر است که تصور میشود این بیماریها در بروز تنشها و درگیریهای اجتماعی نقش دارد. آیا این دیدگاه درست است؟ معاون فنی دفتر سلامت روانی- اجتماعی و پیشگیری از اعتیاد وزارت بهداشت در گفتوگو با «سلامت» در پاسخ به این سوال توضیح میدهد: «برخلاف تصور عامه مردم، افراد دچار بیماریهای روانی مانند وسواس، اختلالات خلقی، اضطرابی، افسردگی و حتی اسکیزوفرنی کمتر از سایر افراد جامعه وارد درگیری میشوند و به دلیل اینکه انگ نسبت به این بیماران وجود دارد، کمتر در محافل اجتماعی ظاهر میشوند و بیشتر انزواطلب و گوشهگیر هستند، بنابراین شاید آستانه تحمل بیماران اعصاب و روان پایینتر باشد ولی از آنجا که اعتماد بهنفسشان آسیبدیده، عملکرد اجتماعیشان یعنی شغل و تحصیل را از دست میدهند و همیشه درون خود هستند و کمتر نسبت به درگیری و نزاع میروند.» علی اسدی با بیان اینکه هر نوع بیماری جسمی و روانیای، آستانه تحمل افراد را پایین میآورد، تاکید میکند: «آستانه تحمل پایین گاهی باعث انزوا و گوشهگیری میشود که در مورد بیماریهای اعصاب و روان این قضیه مصداق دارد. در نتیجه این انگ را نباید به بیماران روانی بچسبانیم که آنها اهل دعوا، درگیری و تنش هستند یا اگر تنش در جامعه زیاد شده، به علت مشکلات روانی مردم است.» معاون فنی دفتر سلامت روانی و اجتماعی وزارت بهداشت، افرادی که اختلالات شخصیت مانند اختلال شخصیت مرزی و ضداجتماعی دارند را از سایر بیماران اعصاب و روان جدا میکند زیرا تنش و خشونت در این بیماران نسبت به جمعیت عمومی بیشتر است.»
خشونتطلبی یک اختلال رفتاری است، نه یک بیماری اعصاب و روان
اصولا پرخاشگری یک اختلال رفتاری است که از نوع تربیت، محیط اجتماعی، محرومیت و محکومیتهای اقتصادی و اجتماعی نشات میگیرد و معلول علتهای زیادی است. علی اسدی که رئیس اداره سلامت روان نیز است با بیان این جمله در مورد خشونت و پرخاشگری توضیح میدهد: «اگر پرخاشگری به طور مستمر تکرار شود و فرد علاوه بر محیط خانواده با همکاران و در ارتباطات اجتماعیاش هم مدام دعوا میکند یعنی دچار یک اختلال روانپزشکی شده است، اما اگر فرد در یک موقعیت خاص عصبانی شود و از کوره در برود، یعنی مهارت کنترل خشم را بلد نیست و نمیتوان او را بیمار قلمداد کرد.» وی با انتقاد از عملکرد دانشگاهها و آموزش و پرورش در زمینه آموزش مهارتهای زندگی تاکید میکند: «باید همه مردم از کودکی مدیریت رفتار را یاد بگیرند. در حال حاضر برخی آموزشها در مدارس در این زمینه وجود دارد که همیشه کمرنگ بوده و جدی گرفته نمیشده است.» به گفته این روانشناس، اگر مردم 4 مهارت مهم، یعنی مهارت کنترل استرس، خشم، برقراری ارتباط و حلمساله را در خانواده و مدرسه یاد بگیرند، بسیاری از تنشهای اجتماعی و روانی در جامعه کاهش پیدا میکند.
مهدیه آقازمانی