ریشههای خشم و اهمیت کنترل خشم از منظر جامعهشناسی، روانشناسی، طب اورژانس و حقوق
پرنیان پناهی
چندی پیش شاهد نزاع خیابانی بین دو جوان بودم، آن دو بیپروا ضربههایی روی سر و بدن یکدیگر وارد میکردند و به شکم هم لگد میزدند. جنگ بین آنها برابر بود ولی ناگهان یکی از آنها با سر محکم به جدول کنار خیابان برخورد کرد و دیگر تکانی نخورد. نمیدانم چه بر سر مصدوم آمد ولی بدن بیحرکت، چشمهای نیمهباز با مردمک گم شده، حکایت از یک آسیب جدی داشت. ضارب به ظاهر پیروز هم به سرعت صحنه را ترک کرد و متواری شد اما اینکه تا کی متواری خواهد ماند، خدا میداند. همه ما میدانیم دست قانون بلند است و فرد خاطی دیر یا زود به چنگ آن میافتد، همه ما با مفهوم جرم و تا حدودی مجازاتهای مربوط به آن آشنا هستیم اما چرا در این دام گرفتار میشویم؟
واقعیت این است که شاکی و متهم هر دو بازندهاند. اگر شاکی هستیم، صدمه مالی یا جسمی خوردهایم، استرس زیادی را تحمل کردهایم و زمان زیادی برای تردد در کلانتری و دادگاه از دست دادهایم و اگر متهم، باید مجازات شویم. در هر دو صورت روزهای زیبای زندگی به کاممان حرام شده. در این مطلب روی سخن ما بیشتر با افرادی است که نزاع را ساده میپندارند و با انجام یک حرکت اشتباه آن هم ظرف مدت فقط چند دقیقه، گروه کثیری از ماموران پلیس، دستگاه قضایی و چند خانواده را وارد چرخهای بسیار استرسزا، پرهزینه و وقتگیر میکنند.
نگاه جامعهشناس
خشونت نشانه ضعف است/ برای پسربچهها تفنگ و شمشیر نخرید
دکتر محمدمهدی لبیبی، جامعهشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی
با ورود به بعضی از کشورها نظم و آرامش خاصی را مشاهده میکنید و از این آرامش احساس خوبی دارید. بررسیها نشان میدهد 4 عامل در برقراری آرامش موثر است؛ عامل اول بحث قانونمداری است یعنی مردم جامعه به رعایت قانون پایبند باشند و به آن احترام بگذارند و پایبندی به قانون در وجودشان نهادینه شود. عامل دوم رعایت حقوق دیگران است. عامل سوم بحث اعتماد است. در جوامع پیشرفته روی اعتماد تعمیمیافته تاکید میکنند. اعتماد به دیگران وقتی در انسانها شکل میگیرد که میزان تخلف پایین باشد تا مثبتاندیشی ایجاد شود و چهارمین عامل خشونت که مبحث این هفته ماست. خشونت در جوامعی شکل میگیرد که تحمل انسانها و صبرشان کم شده است. در کشور ما ضعفهایی وجود دارد. مهمترین آنها تربیتی است. متاسفانه بسیاری از ما در تربیت کودکان پسر مرتکب اشتباهاتی میشویم؛ مثلا هنگام تهیه اسباببازی برای پسرها ترجیح داده میشود اسباببازیشان تفنگ یا شمشیر باشد. چنین کودکانی اینطور آموزش میبینند که حمله یک ویژگی مثبت رفتاری است. حتی در انتخاب ورزش فرزندان پسر نیز باید دقت کرد. واقعیت این است که ورزشهایی مانند رزمی و بوکس، خواسته با ناخواسته پسرها را بهطور فیزیکی وارد درگیریهای تن به تن میکند و تصوری در ذهن ایجاد میشود که چنین درگیریهایی رفتارهای معمول در انسانهاست. البته منظور این نیست که چنین ورزشهایی بد هستند ولی در کشور ما تعادلی در این زمینه وجود ندارد و شمار ورزشکاران این سبکها خیلی بیشتر از ورزشکاران ورزشهایی مانند هندبال، والیبال و... است.
بخش بزرگی از رفتارهای تهاجمی افراد به محیط زندگی و خانواده آنها برمیگردد. در خانوادههایی که اختلاف زناشویی وجود دارد مثلا پدر و مادر هتاکی یا زد و خورد میکنند کودک نیز همان را برداشت و در آینده به عناوین گوناگون ابراز میکند. وقتی الگوی مناسبی برای کودک وجود ندارد خشونت در ذات او پرورش و گسترش مییابد اما درون جامعه نیز خشونت وجود دارد و همیشه نباید علت را در خانواده جستجو کرد مثلا ناکامیهایی که در طول زندگی برای فرد پیش میآید موضوع بسیار مهمی برای ایجاد خشم در انسانهاست. ناکامی باعث ایجاد نگرانی، اضطراب و تنش میشود که ناگهان و با وجود یک محرک خارجی هرچند خفیف به خشونت تبدیل میشود. بنابراین اگر بخواهیم عمل خشونتآمیزی را زیر ذرهبین نگاه کنیم، میتوان گفت که خشونت در یک لحظه خلق نشده بلکه پشتوانه بسیار طولانیای داشته است. مثل شیئی که سالها فرسوده شده و با یک تلنگر کوچک در یک لحظه میشکند. فرض کنیم نزاعی بر سر بوق زدن ماشین، بین دو نفر درگرفته است. تحلیل سادهانگارانه این است که بوق بر دعوا دامن زده در حالی که ذهن فرد عصبانی، از خشم انباشته شده بود که به ناچار تحمل میکرد ولی بوق زدن تحمل و صبر او را لبریز کرد و همه چیز را بیرون ریخت. مثالهای زیادی برای ایجاد خشم در انسانها وجود دارد؛ حس تبعیض، اعتماد به دیگران و خیانت از جانب آنها، سرخوردگی، شکستهای متعدد در زندگی و حتی آب و هوای بد محیط بهتدریج حس لطافت، محبت و دوستی و... را در فرد از بین میبرد. خشونت در بطن وجود همه انسانها وجود دارد و در لایه پنهانی است ولی یک انسان سالم به ندرت پیش میآید رفتار یا عمل خشنی را انجام دهد چون مواردی مانند اعتماد بهنفس، موفقیتها در زندگی، صبوری و... در زندگی او هستند که مانع شکلگیری خشونت میشوند.
خشونت انواع مختلفی دارد؛ از یک کلام تند شروع میشود و ممکن است به قتل هم منتهی شود. شرایط و عوامل تاثیرگذار بر خشونت از زندگی شخصی تا زندگی اجتماعی باید اصلاح شود. برای کاهش خشونت باید به خانوادهها آموزش داده شود و در مدرسه هم با دانشآموزان درباره تبعات خشونت صحبت کرد و راههای فرونشاندن آن را به آنها یاد داد. باید صبوری و تحمل را در کتب درسی بگنجانیم و از آموزههای دینی استفاده کنیم. خداوند خود را حلیم یا صبور خطاب میکند. یکی از علامتهای قدرت، صبر و بردباری است. انسان خشنی که برخوردهای تندی دارد و زود از کوره درمیرود، انسان ضعیفی است.
نگاه روانپزشک
خشونت مسری است/ کنترل خشم نشانه تکامل لوب پیشانی مغز است
دکتر محمد اربابی، عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکی تهران
خشونت یکی از رفتارهای دیرینه انسانی است. در مغز انسان واکنشی به نام جنگ و گریز وجود دارد. این واکنش در حیوانات نیز دیده میشود. در انسان یا حیوان به محض مواجهه با خطر یا تهدید، سیستمی در مغز شروع به فعالیت میکند. خطر یا تهدید روی دستگاهی به نام لیمبیک در مغز اثر میگذارد و با تحریک غده هیپوتالاموس و هیپوفیز باعث ترشح مادهای به نام آدرنالین میشود. این چرخه واکنش جنگ یا گریز را فعال میکند. در این واکنش یا فرد بر تهدید غلبه میکند و آن را از بین میبرد یا مغلوب میشود و میگریزد. در مقابل این واکنش، در انسان عملکرد دیگری در لوب پیشانی مغز وجود دارد که میتواند واکنش جنگ و گریز خودانگیخته را کاملا مدیریت کند و روشهای بهتر و مفیدتری را برای مقابله استفاده کند. این توانایی مدیریت رفتارهای تکانشی مانند خشم از ویژگیهای متمایزکننده انسان است که او را نسبت به سایر موجودات توانمندتر میکند.نهایت تکامل رشد عصبی لوب پیشانی اواخر نوجوانی است. به همین دلیل است که وقتی نوجوانی مرتکب خطا یا جنایت میشود، باید نوع برخورد قانونی با او متفاوت از بزرگسالان باشد. بعضی از انسانها بهطور ذاتی واکنش جنگ و گریز در مغزشان تقویت شده است. این افراد اصطلاحا دارای رفتار تکانشی هستند. در بعضی از افراد هم بهخصوص خانمها واکنش جنگ و گریز خفیف و ملایمتر است. خانمها علاوه بر واکنش جنگ و گریز، بهطور ذاتی در مواجهه با خطر برای ایمنی خود و فرزندانشان به جای پرخاش، از مکانیسم دیگری برخوردارند که به آنها این امکان را میدهد ملایمتر برخورد کنند تا شرایط آرامتر شود. البته نقش هورمون اکسیتوسین در این فرآیند زنان خیلی موثر است. اکسیتوسین هورمونی انقباضی است که در زایمان و شیردهی ترشح میشود، البته سطح این هورمون در بدن زنان در حالت عادی نیز بیشتر از مردان است.
عوامل زمینهساز دیگری در افزایش خشونت و پرخاشگری نقش دارند. بهعنوان مثال میزان پرخاشگری در بیماران مبتلا به پرکاری تیرویید، تشنج، بعضی از تومورهای مغزی و... بیشتر است. عوامل محیطی هم میزان خشونت را در افراد بالا میبرند. محیطهای شلوغ و ناآرام و زندگی در خانوادهای پرتنش، آلودگی محیطی و... از عوامل محیطی تنشزا هستند.وقتی در محیطی قرار میگیریم که رفتارهای خشن در آن بیشتر دیده میشود، احتمال یادگیری آن بیشتر میشود چون رفتار نیز مانند بیماریهای میکروبی، مسری است. بسیاری از رفتارهای غلط و پرخاشگرانه در محیطهای جمعی قابل انتقال هستند. در محیطهایی که خشونت رفتاری و کلامی در آن زیاد است احتمال ارتکاب به خشونت افزایش مییابد. متاسفانه امروزه فیلمهایی از رسانهها پخش میشوند که رفتارهای پرخاشگرانه را آموزش میدهند. جالب است بدانید اگر رفتار خشن، از شخصیتهایی که در جامعه محبوب یا مطرح هستند، سر بزند خیلی زود میتواند شکل آموزشی و انتقالیابنده به خود بگیرد.
بهتر است در خانوادهها، مدارس و رسانهها، مهارت مدیریت خشم آموزش داده شود و رسانهها در انتقال موضوعهای خشن دقت کنند و افراد دارای مسئولیت، سعی کنند محیط جامعه را در حوزههای مختلف به فضای امنی تبدیل کنند.
نگاه متخصص طب اورژانس
اورژانسهای نزاع/
از مشت و لگد تا چاقو!
دکتر بابک مهشیدفر، عضو هیاتعلمی دانشگاه علومپزشکی تهران
معمولا نزاع در اثر عدم تفاهم بین دو نفر به وجود میآید و به احتمال خیلی زیاد در ابتدا جنبه لفظی دارد و با پرخاشگری، حرفهای تند و دشنام شروع میشود. نزاع وقتی شکل جدیتری به خود میگیرد که درگیری فیزیکی هم به درگیری لفظی اضافه شود. اگر ذاتا فرد خشمگینی هستید، حتما مطلب زیر را بخوانید چون بعد از فروکش کردن خشم شاید دیگر پشیمانی و ندامت سودی نداشته باشد. اگر بدانید قرار است چه تاوان سنگینی را برای آسیب رساندن به دیگری بپردازید، مطمئنا دیگر روی کسی دست بلند نخواهید کرد. معمولا ضربههای حاصل از نزاع متنوع و به شرح زیر است:
1) ضربههایی به شکل لگد، سیلی و مشت که باعث ایجاد خراشیدگی روی پوست، کوفتگی، قرمزی و کبودی و حتی شکستگی استخوان در بدن میشود. ?) احتمال پارگی پرده صماخ گوش هنگام سیلی زدن به صورت فرد بسیار زیاد است.
?) شکستگیها در اثر ضربه نیز ممکن است منجر به مرگ شود. شکستگی جمجمه یا شکستگی دنده که وارد ریه و باعث پارگی آن میشود و جمع شدن هوا در فضای ریه باعث سختی در تنفس و خفگی فرد خواهد شد.
?) از ضربه زدن به شکم هنگام نزاع اکیدا خودداری کنید، چون شکم محافظ ندارد و اگر به آن ضربه شدیدی وارد شود، ممکن است باعث پارگی احشایی مانند کبد یا طحال و خونریزی داخلی شود. همچنین در صورتی که فرد به تازگی روی شکمش عمل جراحی انجام داده باشد، احتمال خونریزی از ناحیه محل جراحی و داخل شکم بسیار بالاست.
?) بافت مغز یکی از حساسترین بافتهای بدن است. داخل مغز میلیونها مویرگ ریز وجود دارد که پارگی تعدادی از آنها ممکن است باعث خونریزی مغزی و حتی مرگ شود. این نکته قابل توجه افرادی است که در نزاع ناگهان جسم سختی را به سر فرد مقابل میکوبند.
6) گاهی فرد در اثر نزاع از ارتفاع پرت میشود یا محکم به زمین میخورد. ارتفاع هر چند کوتاه ممکن است باعث صدمه یا قطع نخاع شود. حتی خیلی آرام و به قصد شوخی هم کسی را هول ندهید.
7) مشت به سر و صورت نیز خیلی خطرناک است. مشت زدن به دهان یک نفر علاوه بر اینکه باعث پارگی مخاط دهان میشود، ممکن است باعث شکستگی دندان نیز بشود. زدن ضربه به سر و صورت و شکستگی بینی یا دندان دیه سنگینی دارد.
8) گاهی آسیبها نافذ هستند یعنی فرد در نزاع از جسمی نوکتیز مثل چاقو استفاده میکند. باز هم شکم در این مواقع آسیبپذیرتر است. ورود جسم تیز داخل شکم احشای درونی را یک به یک شکافته و خونریزی شدیدی ایجاد میکند. احتمال مرگ در این موارد خیلی زیاد است، حتی اگر مصدوم نجات پیدا کند، احتمال جراحیهای متعدد و چسبندگی رودهها و احشا به یکدیگر وجود دارد. آسیبهای نافذ در ریه نیز بسیار خطرناک هستند و باعث پارگی ریه و خفگی مصدوم خواهند شد.
نگاه حقوقدان
نزاع از منظر قانون
زینب قنبری،حقوقدان
منازعه یعنی دو نفر یا دو گروه با هم درگیر شوند. متاسفانه مدتی است که گفته میشود که منازعه بین مردم ایران افزایش یافته. البته قانون برای جلوگیری از آن مجازاتهایی تعیین کرده است. در قانون مجازات اسلامی کشور تعریفی از جرم منازعه به عمل نیامده و قانون فقط به توصیف و تبیین آن پرداخته است. در ماده 615 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 آمده، هرگاه عدهای با یکدیگر منازعه نمایند هر یک از شرکتکنندگان در نزاع حسب مورد به مجازات زیر محکوم میشود. در صورتی که نزاع منجر به قتل شود شرکتکنندگان در منازعه به حبس از 1 تا 3 سال؛ در صورتی که منجر به نقص عضو شود به حبس از 6 ماه تا 1 سال و اگر منجر به ضرب و جرح شود حبس از 3 ماه تا 1 سال محکوم میشوند.
این بدان معناست که منازعه مستقل از اینکه منجر به قتل، نقص عضو یا ضرب و جرح شده باشد مجازات تعیینشدهای دارد، یعنی اگر جرم منجر به قتل شود برای قتل یک مجازات و برای منازعه نیز مجازات مستقلی تعیین میشود. با توجه به دو مرحلهای بودن رسیدگی کیفری، براساس قانون دادسرا و آیین دادرسی کیفری اخیر، مرحله بازپرسی در دادسرا و در صورت صدور کیفرخواست و اعتراض، نیز در دادسرا و سپس در دادگاه صورت میگیرد. طبق قانون، بازپرس موظف است با تحقیقات مقدماتی، دلایل و مستندات کافی را جمعآوری کند. البته اقرار، علم قاضی، تحقیقات محلی، گزارش کارشناسی، پزشکی قانون و شهادت شهود نیز از جمله دلایل محسوب میشود اما مشکلاتی که در منازعه وجود دارد روند قضایی طولانی و پیچیده آن است. این مراحل از کلانتری آغاز و در بازپرسی تکمیل و در دادگاه منجر به صدور رای میشود. مراحل آنقدر طولانی است که بسیاری از مراجعان از پیگیری آن در سیستم قضایی انصراف میدهند و از شکایت خود صرفنظر میکنند. علاوه بر آن حضور پلیس در سر محل وقوع حادثه آنقدر با تاخیر اتفاق میافتد که همین مساله در وقوع اتفاقهای ناهنجار و نتایج شوم آن موثر است. آمارها نشان میدهد در تهران، درصد نزاع بالاتر از سایر شهرهاست. از سال گذشته به این طرف افزایش 9/1 درصدی آمار منازعه در تهران گزارش شده است. شاید علت این باشد که مردم در این شهر بیشتر به حق و حقوق خودشان اشراف دارند و سعی میکنند از طریق قانون مشکل را حل کنند ولی از طرف دیگر میتوان پدیده شهرنشینی، افزایش روزافزون جمعیت در تهران، مشکلهای اقتصادی، تداخل فرهنگها، نبود فرهنگ آپارتماننشینی و آلودگی هوا را از جمله عوامل افزایش این پدید تاسفبرانگیز دانست. براساس آمار پلیس عامل 24 درصد نزاعهای خیابانی به دلیل برخورد لفظی و اختلاف سلیقه است.
تاسیس مراکز برای آموزش حق و حقوق مردم در شهرها، آموزش حقوق شهروندی، آموزش فرهنگ آپارتماننشینی و زندگی مسالمتآمیز و آموزش مهارتهای زندگی و مهارت کنترل خشم در کاهش آمار منازعه نقش دارد. ارتقای سیستم امنیتی و تمرکز پلیس در بخش اجتماعی به جای تمرکز بر طرحهایی مانند طرح ترافیک و... و از همه مهمتر استفاده از آموزههای دینی در کنترل این پدیده نقش بسزایی دارد.